
برآمدن قاجار (تاریخ ایران از پایان عصر صفوی تا قتل آقامحمدخان قاجار)
نویسنده: دکتر غلامحسین زرگرینژاد
ناشر: انتشارات نگارستان اندیشه، چاپ دوم 1403
424 صفحه، 450000 تومان
«تاریخ ایران و حیات فردی و جمعی این سرزمین پس از سقوط ساسانیان، تاریخی است مشحون از بیثباتی سیاسی، زوال سازمان منظم اداری و آشفتگی اقتصادی همراه با رکود تجارت و افول حیات مدنی، گسترش نظام زندگی بدوی و بیثباتی مالکیت ارضی.
پس از خاتمۀ عصر بیداد اموی و پایان یافتن عصر عباسی و امارتنشینهای استیلایی و استکفایی که در تاریخ ایران به نام سلسلههای ایرانی شناخته شدهاند و جفاکاریهایشان بر این مردم کمتر از آل سفیان و عباس در ایرانزمین نبود، دورۀ استیلای قبایل ترک مغول فرارسید؛ دورهای که سراسر غارت بود و کشتن و سوختن و بردن. در ادامۀ قرون اولیه که اعراب و حکام وابسته به ایشان، همۀ زمینههای رویش را در این سرزمین شخم زدند و بهجای شهرهای آباد، واحههای عربی را بنا نهادند و در این واحهها نیز کینههای عدنانی و قحطانی و مضر و ربیعه و قیس و کلب را تجدید کردند و تا توانستند سفرۀ آمادۀ صاحبخانه را که موالی خویش میشمردند چپاول کردند، نوبت هجوم و غارتگری ترکان غزنوی و ترکمانان سلجوقی و خوارزمشاهی و آنگاه مغولان و ایلخانان و تیموریان رسید. یعنی بر روی هم، ده قرن ناامنی و غارتگری و از میان رفتن دو رکن اقتصاد آن روز ایران، یعنی سوداگری و فلاحت؛ ارکانی که هرگونه تحرک در حیات مدنی و توسعۀ فرهنگی موکول و منوط به آنها بود.
طی این قرون خالیه که سیاست و اقتصاد شهری و روستایی با شدّت و حدّت بیشتری به هم گره خورده بودند، در سراسر ایران هرگاه حاکم و فرمانروا یا سلطانی قدرت را از کف داده و «منزل به دیگری میپرداخت» تمام ارکان مالکیت ارضی نیز متزلزل میگشت و در کنار آن بار مالیاتهای تازه به زور شلاق و ارعاب و قتل بر گردۀ مردم نهاده میشد.
استمرار بیثباتی سیاسی و بهتبع آن بیثباتی مالکیت ارضی هرگز امکان نمیداد که حداقل سرمایهها صرف توسعۀ سیلبندها و احداث سدها و آبگیرها در این سرزمین شود و زیرساخت اقتصاد زراعی را استحکام بخشد. در همۀ این قرون کمتر قافلۀ تجاری بود که از دست قطاعالطریق و رفیقان دزد و شریکان قافله و عوامل حکومتها که آشکار و پنهان راهزنی میکردند در امان بماند.
تاریخ ایران در پی دوران طولانی از بازدارندگی برای رشد و شکوفایی و درحالیکه مردم این سرزمین در گسترۀ این دورهها برای ماندن و نمردن، نه آفریدن و توسعۀ زندگی خود تلاش میکردند، با تنی رنجور و زندگی تهی از مکنت اما بسیار صبور و مقاوم به عصر صفویان رسید.
قرن دهم هجری که نوادگان شیخ صفیالدین اردبیلی به نام نجات روح مردم پایۀ حکومت را بر گردههای رنجور اما امیدوار مردم نهادند، برابر بود با آغاز قرن شانزدهم میلادی؛ عصری که اروپائیان برای چپاول ملل شرق به دریاها گام نهاده و پرتغالیها بهعنوان پیشگامان ایشان وارد هند، جنوب شرقی آسیا و خلیج فارس شده بودند تا در پی ده قرن ناامنی و غارت در ایران، فصل جدیدی از موانع سیاسی و اقتصادی را برای جلوگیری از تجدید اعتلای اقتصادی و فرهنگی و مدنی در این سرزمین بدویتزده رقم بزنند.
با این حال، بهرغم همۀ تفاوتهای ایران و ممالک فرنگ در این زمان، فاصلهها و شکافها هنوز چندان زیاد نبود که جبرانپذیر نباشد. اما درست در عصر صفویان که روزگار پریشانی سیاسی ایران موقتاً بهسر آمده بود، آنها بهجای زمینهسازی برای توسعۀ اقتصاد تجاری و زراعی، در عرصۀ اقتصاد تجاری انحصار تجارت دولتی یا به تعبیر درستتر انحصار بازرگانی سلطنتی و در عرصۀ اقتصاد زراعی هم برنامۀ ویرانگر زمینداری مبتنی بر خالصههای دولتی و تیولداری را بنا نهادند.
افزون بر این، در عرصۀ فرهنگ و باور عمومی نیز صفویان و اهل شریعتِ درگاهشان بهجای کاشتن جوانههای تحرک اجتماعی، تخم توکل و نصیب و قسمت در مزرع جامعه و عوام کاشتند و خبر «الفقر فخری» در گوش مردم نجوا کردند و نه اندیشۀ «سیروا فی الارض و فی الآفاق».
در این زمان بهجای احیاء همۀ عرصههای علوم اسلامی – که در قرون اولیۀ اسلامی بهرغم گستردگی بحرانهای سیاسی در ایرانزمین، در این سرزمین تمدنساز شده و بخش مهمی از تمدن اسلامی را پدید آورده بودند – بیشتر متولیانِ شریعت بهجای فراخواندن مردم به نشاط اجتماعی و تلاش برای ایجاد تعادل میان دنیا و عقبی و رهرویِ عالمی چون شیخ بهایی، مدام در گوش مردم میخواندند که متاع دنیوی جیفه و مرداری است عفن که فقط اهل غفلت در پی آنند، نه رهپویان حقیقت و جنات عدن.
پافشاری بر این آموزهها که هم جمود و ذلّت و فنای دنیای مردم و هم تباهی آخرت آنان را در پی داشت، در شرایطی بود که اولیای سیاست و دیانت در فرنگ، عقل را بر کرسی تجلیل مینشاندند تا چهرۀ دنیا و آخرت فرنگیان را دگرگون سازند، حال آنکه در فرهنگ صفوی بر طبل اعتبار نقل کوفته میشد و بنیادهای اخباریگری تقویت میگردید.
با موانعی جدی که صفویان متأثر از فرهنگها و نظامهای بدوی قرون میانۀ ایران در راه شکوفایی عقل مدنی و اقتصاد آزاد و مالکیت تیولداری به وجود آوردند، آنچه پس از فروپاشی فرمانروایی ایشان بهجا ماند انحطاط دو رکن اقتصاد شهری و اقتصاد روستایی یعنی بازرگانی و زراعت بود. این انحطاط بهزودی ارتشی از گرسنگان را در شهرها و روستاها پدید آورد که در کنار مصیبت تهی بودن خانه و کاشانههایشان از قوت لایموت، از 1136 تا 1210 قمری که سال تاجگذاری آقامحمدخان در تهران است و بار دیگر در بخشی از ایران ثبات و یکپارچگی سیاسی تجدید شد، یکسره گرفتار جنگ قدرت خانهای با عزّ و جاه بودند. این دورۀ طولانی جنگهای خانگی افزون بر اینکه مختصر بازرگانی عصر صفوی را که با کاروانسراهای متعدد در سراسر مسیرهای تجاری عمده ایجاد شده بود به ویرانه و خانۀ جغدان تبدیل کرد، شیرۀ جان خردهمالکان را نیز بلعید و تنوارۀ جامعۀ روستایی را که رنج گرسنگی دائمی داشت نحیفتر کرد.» صفحۀ 135 تا 137
بیاید با خودمون صادق باشیم! از خودمون بپرسیم که از خوندن یک کتاب خوب چقدر مطلب گیرمون میاد؟ کل چیزی که بعد از مطالعۀ کامل یک کتاب خوب یاد میگیریم چقدره؟ به نظرم یک کف دست مطلب بیشتر نیست. یعنی، اگر دربارۀ اون کتاب از ما توضیح بخوان، بعیده بیشتر از یک صفحه حرفی برای گفتن داشته باشیم. پس، نتیجۀ یک کتاب خوب یک صفحه بیشتر نیست. خب، یک صفحۀ خوب از یک کتاب خیلی خوب از این که دیگه کمتر نیست. بنابراین نباید چنین صفحاتی رو دستکم بگیریم. ارزش یک صفحۀ خوب از یک کتاب خیلی خوب به اندازۀ یک کتابِ کامله. به همین دلیل، تصمیم گرفتیم که از این نوع صفحات شکار کنیم و بذاریم اینجا. این جور صفحات بهنوعی راه میانبر به حساب میان؛ زود و یکراست ما رو میرسونن به اصل مطلب. پس بفرمائید از این طرف!
شاید این موارد هم برایتان جالب باشد
ورق بزنید و سایر موارد مرتبط را ببینید:
ایران، برآمدن رضاخان
26 مرداد 1403
محمدعلیشاه با پدر علیل و محتاطش بسی تفاوت داشت. مردی مغرور و بوالهوس و خودکامهای بیرحم بود. در سالهای ولیعهدی خود در تبریز با ستمگری فرمان رانده بود و عادتِ رایزنی یا واگذاری قدرت نداشت. معتقد بود پدرش خبط کرد تسلیم مشروطهخواهان شد و بهزعم او چنانچه زور و قهر بیشتر به کار رفته بود، جنبش مشروطه از هم میپاشید. حاضر نبود چیزی از قدرتش کاسته شود و معروف است که گفته: «ایجاد مجلس ایرادی ندارد بهشرط آنکه در امور دولت و سیاست دخالت نکند». از همان ابتدای سلطنتش هرچه از دستش برمیآمد برای انهدام مشروطیت کرد و یاران نیرومندی هم در اختیار داشت.
+ برای خواندن متن کامل این بریده کتاب روی تصویر کلیک کنید.
0 نظر6 دقیقه
تاریخ مردم قاجار
23 تیر 1402
ما از تاریخ دوران قاجار چیز زیادی نمیدانیم. (از کدام تاریخ چیز زیادی میدانیم؟!) آن اندک چیزی هم که میدانیم مربوط به شاهان و درباریان و کارهای بد و بدترشان است. حتی اگر در باب دربار قاجار چیز بسیار زیادی میدانستیم، باز هم دربارۀ آن دوران چیز زیادی نمیدانستیم. چراکه حکومت، برخلاف امروز، بخش کوچکی از امور ایران را تشکیل میداد. آنچه در میان خود مردم میگذشت، بیشتر بود و متفاوت بود و جالبتر بود. این کتاب جزو اندک آثاری است که فقط بر همین بُعد تمرکز میکند. به عبارت دیگر، این کتاب تاریخِ مردمِ دوران قاجار است.
[ برای خواندن متن کامل این معرفی کتاب، روی تصویر کلیک کنید. ]
0 نظر9 دقیقه
سیاستهای پوشاک در دورۀ قاجار و پهلوی اول
19 خرداد 1402
پژوهشی مستند و تحلیلی با سویههای تاریخی، جامعهشناختی و فرهنگی در یک موضوع بهظاهر جزئی اما بسیار حساس و دامنهدار. نویسنده چندوچون تغییر پوشاک مردانه و زنانۀ ایرانیان را از شکل سنتی به صورت مدرن، در یک بازۀ تقریباً صدساله، واکاوی میکند. او هم به سراغ علل و عوامل و موانع تغییرات میرود و هم پیامدهای مثبت و منفیشان را نشان میدهد؛ در هر دو بُعد، هم از منظر کلان به مسئله مینگرد و هم از منظر خُرد و فردی؛ هم به سیاستگذاریهای حکومت استناد میکند و هم از خاطرات روزانۀ افراد شاهد میآورد. و در نهایت، کتابی شیرین و البته عبرتآموز است.
0 نظر1 دقیقه
«قبلۀ عالم» بهتر از «جیران» است
14 تیر 1401
آیا انباشتن اطلاعات فراوان از گذشته، به اسم تاریخ، واقعاً تأثیری چشمگیر بر زندگی و تصمیمات ما دارد؟ جیافر باراکلو گوشزد میکند که «بازگو کردن جریان رخدادها، حتی در سطح جهانی، به درک بهتر نیروهایی که دستاندرکار تقسیم جهان کنونیاند منتهی نمیشود، مگر آنکه همزمان از تغییرات ساختاری این نیروها آگاه شویم. زیرا آنچه بیش از هر چیزی بدان نیاز داریم چارچوب و دستگاه مرجع جدید است.» منظور این است که اگر چارچوب فهم رخدادها عوض نشود و دستگاه مرجع تغییر نکند، بعید است که فهم ما بر اثر کثرت اطلاعات، بهتر و درستتر شود. در نتیجه، اگر کسی میخواهد از تاریخ طرفی ببندد، باید اصلاح چارچوب و دستگاه مرجع را در اولویت قرار دهد.
0 نظر13 دقیقه
دایرة المعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق
5 مهر 1400
جذابترین کتابی است که در حوزۀ جنگ هشتسالۀ ایران و عراق دیدهام. تمام مباحث کتاب مصور و مستند است؛ مجموعهای عظیم از 1000 عکس جذاب و 200 نقشۀ جالب از تمام عملیات جنگ. این اثرِ جامع روایتی کلی، از بالا و بیرون، و در عین حال منسجم از تحولات جنگ ارائه کرده که به تفکیک هر سال گزارش شده است. کل فضای عرصۀ نظامی، از خط مقدم تا پشت جبهه و تصمیمگیریها، را شرح میدهد. هم به کلیات جنگ پرداخته و هم به جزئیات؛ از رهبری جنگ تا ریزهکاریهای سربازان. نقشههای رنگی از همۀ عملیاتها درک بهتر تمام ماجراها را آسان کردهاند. آمارهای گوناگونِ امور مختلف جنگ در قالب دهها جدول و نمودار ریخته شدهاند. در کل با اثری مواجهیم که وثاقت و اعتبار یک مستند و جذابیت فیلمها و آثار هنری را یکجا در خود دارد.
0 نظر1 دقیقه
ظم، جهل و برزخیان زمین
28 مرداد 1400
عنوان فصل ششم این کتاب خیلی خوب چنین است: «خردهفرهنگها و تولید اسطوره: سه روزی که ایران را همچنان تکان میدهد». این فصلِ مفصل به کودتای 28 مرداد اختصاص دارد. در این بخش با نظری کاملاً متفاوت روبهرو میشویم. نویسندۀ فاضل از منظر روانشناسیِ اجتماعی به آسیبشناسی این واقعه و نقد فرهنگ سیاسی-اجتماعی ایران میپردازد و نکاتی بسیار بدیع را گوشزد میکند؛ نکاتی که همچنان مهم، آموزنده و تلخ و شیرین هستند. بریدهای از این کتاب را با هم میخوانیم.
0 نظر4 دقیقه
ایران بین ناسیونالیسمِ اسلامی و سکولاریسم
20 مرداد 1400
انقلاب مشروطۀ ایران غالباً همهجانبه بررسی نمیشود. بیشتر مباحث ناظر به دو جنبۀ آن است: 1) آرمانهای اجتماعی-سیاسی، 2) جریان مشروطهخواهی در تهران (و حداکثر تبریز). وضعیت دیگر شهرهای ایران معمولاً بررسی نمیشود. بهعلاوه، منافع صنفی-طبقاتی و تعارض آنها را نیز درست بررسی نمیکنند. نویسنده در این پژوهش آکادمیک به دیگر شهرهای ایران در آن زمان سر میزند تا ما را با وضعیت عینیشان آشنا کند. دوم اینکه نشان میدهد تعارض منافع گروههای مختلف چه تأثیری بر همراهی یا مخالفت با جریان مشروطهخواهی داشته است. بدین ترتیب، تنوع، پیچیدگی و کثرتِ خردهجریانهای مشروطهخواهی نیز آشکار میشود.
0 نظر1 دقیقه
فراز و فرود شیخ خزعل
30 خرداد 1400
پژوهشی ممتاز، دقیق، همهجانبه و منحصربهفرد دربارۀ یکی از شخصیتهای سیاسی مهم معاصر. اکثریت قریب به اتفاق پژوهشها شیخ خزعل (۱۲۴۲-۱۳۱۵ ه.ش) را یا کاملاً نادیده میگیرند یا تصویری کاملاً تیره از او به نمایش میگذارند. این درحالیست که این نابغۀ خاکستری، در کوران رخدادهای حیاتی اوائل قرن بیستم، با عملکردی خیرهکننده توانست ستایش بیگانگان و قدرتهای جهانی را هم برانگیزد. هوشمندی سیاسیاش باعث شد که نه دیپلماسی و نه هیچ حربهای نتواند در او کارگر افتد. عاقبت، رضاشاه با ترکیبی از زور و توطئهٔ حداکثری توانست او را از قدرت به زیر بکشد. این کتاب ماجراهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی شیخ خزعل را از زمان برآمدن تا سقوط و، در نهایت، مرگ، به تفصیل و با جزئیات، گزارش، تحلیل و نقد میکند، و درسهایی برای امروز ما در بردارد.
0 نظر1 دقیقه
کشتگان بر سر قدرت
20 خرداد 1400
علت اصلی پایان یافتن دوران ترقیخواهی ناصرالدینشاه هرچه باشد، ماجرای آخرْ شورش نان تهران بود که یکباره ارکان سلطنت را لرزاند. خشکسالی با فقر و بیسیاستی دولت درهم آمیخت. گرسنگی شرم از زنان ربود و به خیابان ریختند. چند هزار نفر زن نان خواستند و با تیر و سنگ از جا درنرفتند، بلکه جریتر شدند. شاه که از بالای بامِ قصر با دوربین به شورش مردم مینگریست، به جان کلانتر افتاد. کلانتر تعهد کرد نظم را برقرار کند. با دومین ضربۀ او، خون در صورت زنی دوید و شورش عمومی شد. شاه باز غضب فرمود و به فلک کردن رضایت نداد و کلانتر بدبخت را طناب انداختند و جسد برهنهاش را در خیابان کشاندند و...
0 نظر3 دقیقه
سردبیر
سردبیر ماهدبوک
