9 بهمن 1403
آیا «جنگوصلح» رمان دشواری است؟
دشواری خواندن «جنگ و صلح» یک غلط بسیار مشهور در خصوص این کتاب خیلی خوب است. علت اصلی این دشواری هولناک (!) را وجود شخصیتهای فراوان این رمان بزرگ معرفی کردهاند. میگویند «جنگ و صلح» دستکم پانصد شخصیت دارد (ظاهراً تعداد دقیق آنها را نمیتوان حساب کرد) و چنین خیل کثیری از شخصیتها خواندن رمان را بسیار دشوار میسازد. پیش رفتن در داستان با داشتن اینهمه شخصیت اصلاً کار راحتی نیست، زیرا خواننده نمیتواند این تعداد از شخصیتها را در ذهن نگه دارد و به همین علت شیرازۀ مطلب و نخ تسبیح ماجرا از دستش در میرود. اما چنین چیزی اصلاً صحت ندارد.
+ برای خواندن متن کامل این یادداشت روی تصویر کلیک کنید.
30 دی 1403
روباه
داستانی قوی و خوشساختار با نمادپردازیهای عالی. تمثیلی زیبا از یک مسئلۀ مهم در زندگی انسانها. در زمان جنگ جهانی اول، دو خواهر جوان و مجرد بهتنهایی یک مرغداری را میگردانند. روباهی آنها را به دردسر میاندازد تا اینکه گذر سرباز جوانی به آن مزرعه میخورد و از او میخواهند که بماند. او روباره را شکار میکند و یکی از خواهران به او علاقمند میشود و دیگری آزرده از این رابطه میخواهد خواهرش را منصرف کند. موفق نمیشود اما نتایجی غیرمنتظره برای همه رقم میخورد. لارنس نشان میدهد که مسئلۀ رابطۀ میان زن و مرد در یک فرهنگ بسته هیچ راهحلی ندارد.
26 دی 1403
برآمدن قاجار
تاریخ ایران پس از سقوط ساسانیان، تاریخی است مشحون از بیثباتی سیاسی، زوال سازمان منظم اداری و آشفتگی اقتصادی همراه با رکود تجارت و افول حیات مدنی، گسترش نظام زندگی بدوی و بیثباتی مالکیت ارضی. پس از خاتمۀ عصر بیداد اموی و پایان یافتن عصر عباسی و امارتنشینهای استیلایی و استکفایی که در تاریخ ایران به نام سلسلههای ایرانی شناخته شدهاند و جفاکاریهایشان بر این مردم کمتر از آل سفیان و عباس در ایرانزمین نبود، دورۀ استیلای قبایل ترک و مغول و ترکمان و ایلخانان و... فرارسید؛ ده قرنی که سراسر غارت بود و کشتن و سوختن و بردن و ویرانی.
20 دی 1403
روباهی که میخواست خارپشت باشد
روباهی که میخواست خارپشت باشد
مقالۀ بلند خارپشت و روباه در فهرست برترین جستارهای قرن بیستم جای دارد. موضوع این تحقیق درخشان فلسفۀ تاریخ تولستوی است. آیزایا برلین این دیدگاه فلسفی را با محوریت رمان جنگ و صلح بهتفصیل صورتبندی، ریشهیابی، بررسی و نقادی میکند. او بهشکلی عمیق اما روشن تضاد تراژیک میان اعتقاد و استعداد تولستوی را آشکار میکند، میان آنچه میخواست و آنچه میتوانست. در نهایت، تحلیل خود را فراتر میبرد و به تمام گسترۀ تفکر و زندگی بشری تسری میدهد. این جستار فصل دوم کتاب بسیار خوب متفکران روس است، اما بهدلیل اهمیت و جذابیت جداگانه هم منتشر میشود. ترجمۀ نیکوی نجف دریابندری هم بینیاز از تعریف است.
13 دی 1403
فلسفۀ ماکس شلر (منطق دل)
انسان عصر جدید نمیتواند ارزشهای بالاتر را طوری تجربه کند که هستی حقیقی او را غنی سازد؛ زیرا آنچنان غرق کار است که فرصتِ پُر نمودن خلأ هستی خویش را ندارد. برای این مقصود، لازم است تکالیفی را انجام بدهد تا انسانی فارغ از احساس منفی باشد. آنگاه، ارزشها را با چنان حدّت عاشقانهای تجربه میکند که برای همیشه مجذوبشان باقی میماند. انسانی که قادر به مشاهدۀ عاشقانۀ ایدههاست، برخلاف انسان مدرن، بیمارِ کار نیست؛ بلکه روح و جسمی سالم دارد. امروز انسان ضعیف و ناتوان است؛ اما امکاناتی وجود دارد که اگر کشف کند، او نیز قادر به مشاهدۀ ارزشها و غنی ساختن هستی خویش میشود.
+ برای خواندن متن کامل این بریده کتاب، بر روی تصویر کلیک کنید.