مقدمه‌ها

نوشتۀ من دقیقاً برای کسانی است که فارغ‌التحصیل فلسفه هستند و تا آخر هم رفته‌اند؛ یا اینکه می‌خواهند فلسفه را به طور جدّی بخوانند و ادامه دهند. اما اگر نمی‌خواهید فلسفه را جدّی بگیرید یا اینکه فلسفه را فقط برای خودتان و حالِ خودتان می‌خواهید، ذرّه‌ای هم نیاز نیست گوش‌تان را تیز کنید تا ببینید دربارۀ کتاب «مشاورۀ فلسفی» و خودِ مشاورۀ فلسفی چه می‌نویسم. نویسندۀ این کتاب، پیتر بی.راب، یک مشاور فلسفی در کاناداست. گمان می‌کنم مترجم بعد از کلّی سلام و صلوات و تشویق کتاب آقای راب را ترجمه کرده است. شاید می‌پرسید چرا با سلام و صلوات و تشویق. آخر دو تن از اساتید به مترجم توصیه‌هایی اکید کرده‌اند که این کتاب را ترجمه کند. هر دو هم بر این کتاب مقدمه‌ای نوشته‌اند. در این دو مقدمه نکتۀ درخورِ توجهی گفته نشده است، بلکه صرفاً توصیه و راهنمایی است. نه اینکه اساساً توصیه و راهنمایی، مهم نباشد، اما مسأله این است: نویسنده که هم مشاور فلسفی است و هم استاد دانشگاه، در اهمیت مشاورۀ فلسفی، این کتاب را نوشته است؛ پس توصیۀ نویسنده و گفته‌هایش موجه‌تر و به‌جاتر است. در مقابل، آن اساتیدی که فقط استادند و هیچ فعالیتی در زمینۀ مشاورۀ فلسفی انجام نمی‌دهند، نمی‌توان توصیه‌شان را خیلی جدّی گرفت و مهم پنداشت.

در این میان، مقدمۀ نویسنده می‌تواند نقشه‌ای خوب برای مطالعۀ کتاب ارائه دهد. او در این مقدمه می‌گوید که در کتابش چه می‌خواهد بگوید. همچنین به گونه‌ای از مشاوره که با فلسفه عجین است، اشاره می‌کند و مشخص می‌نماید که منظور از مشاورۀ فلسفی چیست.

از مقدمه‌ها که بگذریم، بخش اول هم به یک مقدمه می‌ماند. به این دلیل مؤلف می‌کوشد تا دیدگاه کسانی را بررسی کند که دربارۀ مشاورۀ فلسفی و مفاهیم بنیادینش اظهار نظر کرده‌اند. مطالعۀ بخش نخست از این جهت مناسب به‌نظر می‌رسد که نشان می‌دهد کاری بین استادِ فلسفه بودن و روان‌شناس بودن وجود دارد. اما این انتظار را نداشته باشید که در این بخش، نکاتی ایجابی و کاربردی نصیب‌تان گردد. نکاتی ایجابی ندارد؛ چون که نویسنده دیدگاهِ خودش یا هر دیدگاهی دربارۀ مشاورۀ فلسفی را که جامع‌ترین دیدگاه باشد، بیان نمی‌کند. بلکه سعی‌اش بر این است که در این بخش دیدگاه‌ها را دربارۀ مشاورۀ فلسفی نقد کند. لذا این بخش نکاتی کاربردی ندارد؛ زیرا می‌خواهد در ابتدای کار، مفاهیم این مشاوره را روشن سازد. البته جای نگرانی نیست. چرا که این کتاب، دو بخش دیگر هم دارد.

 

اصل جنس

اصل جنس را در بخش دوم پیدا می‌کنید. چرا که نویسنده بعد از مقدماتی بالاخره نظر خود را دربارۀ مشاورۀ فلسفی و روشش خاطرنشان می‌کند. او الگویی را مطرح می‌کند و شیوه‌ای منتخب را برای توضیح مشاورۀ فلسفی برمی‌گزیند. از نظر او، مشاورۀ فلسفی چهار مرحله دارد: «این الگوی چهارمرحله‌ای معیارهای یک رویکرد مقبول برای مشاورۀ حرفه‌ای و نیز اهداف عملی این حرفه را دارد. به‌گونه‌ای که این امکان را می‌دهد که فلسفه، علاوه بر عقلانی بودن و فعالیت فکری، جنبۀ درمانی داشته باشد و یک شیوۀ زندگی را نیز ارائه دهد.» این چهار مرحله، با شماره‌گذاری و به‌ترتیب مطرح می‌شوند، اما ترتیب‌شان قطعی و منطقی نیست. یعنی گاهی ممکن است این مراحل جابه‌جا شوند؛ هر چند که برخی مراحل به طور طبیعی و عادی به همان ترتیبِ ذکرشده پیش می‌آیند. این مراحل عبارت‌اند از:

 

مرحلۀ اول: شناوری آزاد

در این مرحله، مشاورِ فلسفی باید به کسی که به او مراجعه کرده است، این آرامش و اطمینان را بدهد که به‌راحتی حرف‌هایش را بزند و تا حد ممکن نیازها و خواسته‌هایش را بگوید. نویسنده خاطراتی را در این باره می‌گوید. او سعی می‌کرده که اجازه دهد مراجعه‌کنندگان هر چه می‌خواهند دربارۀ خودشان بگویند. وی در این مرحله از اصطلاح «سکوت زایش‌گرایانه» استفاده می‌کند. این اصطلاح بدین معناست که مشاور باید آن‌قدر صبور باشد و هیچ تلاشی برای صحبت کردن یا حتی سؤال پرسیدن نکند تا مراجعه‌کننده خودبه‌خود به حرف بیاید. طرح مسائل، نیازها و امور زندگیِ مراجعه‌کننده، به مشاور کمک می‌کند تا در مراحل بعدی، کارش را بهتر انجام دهد.

 

مرحلۀ دوم: حل مشکل کنونی

ممکن است شخص مراجعه‌کننده تنها یک یا چند مشکل اخلاقی داشته باشد که ظاهراً حل‌نشدنی است. مشاور فلسفی می‌تواند با تشخیص درست و کمک به آن شخص در حلّ مشکلش زندگی‌اش را به حالت طبیعی برگرداند؛ نه اینکه این چند مسأله یا مشکل را چنان جدی بگیرد که زندگی‌اش را به هم بریزد و بخواهد آن را از نو بسازد. نویسنده در این مرحله نمونه‌هایی از مشاوره‌هایش را می‌آورد. در این نمونه‌ها می‌بینیم که چگونه برخی از مراجعه‌کنندگانش با حل یک یا چند مشکل یا مسأله، زندگی‌شان به حالت طبیعی برگشته است.

 

مرحلۀ سوم: آموزش به‌عنوان یک عمل التفاتی

از این مرحله، تفاوت مشاورۀ فلسفی و مشاوره‌های غیرفلسفی نمایان می‌شود. مشاور فلسفی نمی‌خواهد صرفاً راهی را پیشِ روی مراجعه‌کننده بگذارد و به او بگوید چه کارهایی را انجام دهد یا انجام ندهد. بلکه مشاور فلسفی در این مرحله اولاً به مراجعه‌کننده کمک می‌کند تا «فلسفه را به‌عنوان راهی برای زندگی در آغوش بگیرد»؛ ثانیاً می‌کوشد تا ابزارهای اندیشیدن و استدلال‌ورزی را به او آموزش دهد تا مراجعه‌کننده پس از مداومت و تمرین اندیشیدن و استدلال‌ورزی، به آزادی فکری و خودراهبری عقلانی برسد.

 

مرحلۀ چهارم: فراروی

این مرحله بیشتر با گفت‌وگوی فلسفی شکل می‌گیرد. پس از این‌که مراجعه‌کننده در مرحلۀ سوم ابزارهای اندیشیدن و استدلال‌ورزی را فراگرفت و به تمرین آن‌ها مبادرت ورزید، می‌کوشد تا با گفت‌وگو با مشاور فلسفی پا را از زندگی روزمره فراتر بگذارد. همچنین با نگاهی کلّی‌تر و عمیق‌تر به هستی و جامعه بنگرد. در این حالت است که دربارۀ نحوه‌های جداشدن از عادت‌ها و یافتن راه‌هایی برای داشتن زندگی‌ای بهتر، غنی‌تر و بامعناتر به گفت‌وگو می‌پردازند. روشن است که این مرحله هم به‌خوبی مشاورۀ فلسفی را از مشاورهای غیرفلسفی متمایز می‌کند.

 

اهمیت کتاب

این کتاب از دو جهت مفید و کاربردی است. نخست از این جهت که تحصیل‌کرده‌های فلسفه، اگر خیالِ هیئت علمی شدن را از سر پرانده‌اند، می‌توانند شغلی مناسب و خوب برای خود دست‌وپا کنند. دوم این‌که تذکری است برای برخی از فلسفه‌خواندگان، که فرهیختگیِ بی‌مورد خود را کنار بگذارند و فلسفه را به غیردانشگاهیان هم آموزش دهند تا آنان نیز در زندگی‌شان از فلسفه بهره ببرند و کمی وضعیت‌شان را بهتر کنند. برای نشان دادنِ کاربردِ فلسفه در زندگی و این‌که چگونه می‌توان با مشاورۀ فلسفی بدان پرداخت، در بسیاری از مواضع بخش دوم، نویسنده نمونه‌هایی از زندگی روزمره و مشاوره‌هایی را می‌آورد که خودش انجام داده است. افزون بر این، بخش سوم کتاب سراسر مثال و نمونه است از نحوه‌های مشاورۀ فلسفی. این نمونه‌ها به‌قدری آموزنده است که می‌توان این بخش را کارگاه علمی آموزش مشاورۀ فلسفی هم به شمار آورد.

مشاورۀ فلسفی (نظر و عمل)

نویسنده: پیتر بی. راب

مترجم: علی علوی‌نیا

ناشر: انتشارات فراروان