حقایقی از چین

کتاب حقایق برای بسیاری از مخاطبانش اثری شگفت‌انگیز است. مؤلف آن عالمی ناشناس است که احتمالاً در قرن پنجم می‌زیسته. نام احتمالی کتاب حقایق‌الاسلام است؛ کتابی در باب آموزش اصول عقاید، اخلاق و احکام اسلام، با سبک و درون‌مایه‌ای خاص. این کتاب مزایای زبانی و ادبی فراوانی دارد که در مقدمۀ دکتر شمیسا و تک‌وتوک معرفی‌ای که از آن شده آمده است. ما از این نکات کلی می‌گذریم و در ادامه فقط به رویکرد علمی مؤلف در تدوین کتابش خواهیم پرداخت؛ رویکردی که هم کمتر سابقه دارد و هم چندان به چشم نیامده است.


آتش به قلم می‌زند این سوز نبودت

رضا بابایی بهترین نویسنده‌ای است که می‌شناختم. هیچ‌کس را نمی‌شناسم که درست‌تر، دقیق‌تر و خوب‌تر از او بنویسد. آن‌قدر نوشته‌هایش خوب تراش خورده بود که – اجازه دهید صادقانه اعتراف کنم – آنها را مهندسی معکوس می‌کردم. بند از بند جملاتش باز می‌کردم. حتی واژه‌هایش را نیز می‌کندم. دل‌ و رودۀ متن‌هایش را بیرون می‌کشیدم و روی میز می‌ریختم و آنها را کالبدشکافی می‌کردم...


هنر عشق ورزیدن

این کتاب مختصر اولین بار در سال 1956 منتشر شد، ولی همچنان یکی از مفیدترین کتاب‌ها دربارۀ عشق است. برخلاف بیشتر کتاب‌ها فقط تعریف و توصیف عشق نیست، بلکه رویکرد هنجاری و حتی درمانی دارد. از این کتاب می‌آموزیم که عشق در اصل یک کنش هنری است و نه صرف احساس و عاطفه و حالت. از نظر فروم عشق فعلی است که به احتمال زیاد به شکست منتهی می‌شود، مگر این‌که آن را اخلاقی و خلاقانه انجام دهیم. انجام دادنش هم فوت و فن خاص خودش را دارد. فروم می‌خواهد همین نکات و راه حل‌ها را بر اساس سرشت انسان تشریح کند.


بدآموزی یک خودآموز

> این کتاب جنجالی تا این لحظه به چاپ هفتم رسیده است. بسیاری با شور و شعف آن را خریده‌اند به این امید که چیزی بیاموزند. مسئله این است که خوانندگان این کتاب گمان می‌کنند با مطالعۀ این کتابِ چهارصد صفحه‌ای با حقیقت دیکتاتوری آشنا می‌شوند. اصلاً این‌طور نیست. این کتاب جالب و سرگرم‌کننده به خواننده شناختی جدی، مبنایی و فلسفی در موضوع دیکتاتوری ارائه نمی‌کند. به عبارت دیگر، هرچند عنوان کتاب ادعا می‌کند که این اثر خودآموز است، در واقع باید آن را بیشتر نوعی بدآموزی به شمار آورد.


An Introduction to Existentialism

«یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های انسان قرن بیستم افزایش اشتغال و اهتمامش به مسئلۀ روابط انسانی است. علت این امر روی‌گردانی از خدا بود. به همان میزان که انسان‌ها از خدا روی برگردانده‌اند، به «دیگری» روی آورده‌اند. علوم رفتاری هنوز در مرحلۀ کودکی خود هستند، اما تا همین حالا هم در برنامۀ تحصیلی نهادهای آموزشی غربی جایگاهی بالاتر از الهیات را احراز کرده‌اند. شخصی که خود را تحصیل‌کرده می‌داند ممکن است بابت جهل مطلق دربارۀ قدیس آگوستین یا قدیس توماس متأسف باشد، اما معمولاً از این بابت شرمنده نیست. در مقابل، کسی که هیچ شناختی از مارکس یا فروید نداشته باشد، به‌وضوح در رتبۀ عوام بی‌سواد قرار می‌گیرد.»

ادامۀ بریدۀ این کتاب را با کلیک روی عنوان مطلب بخوانید.