من اصلاً از آن‌هایی نیستم که بخواهم برای عمل نوشتن یا نویسندگی، کتاب آموزشی بخوانم یا تمرین‌هایی را که صاحب‌نامان نویسندگی‌ منتشر می‌کنند انجام دهم و یا پی‌گیر و دنبال‌کنندۀ فعالیت‌های آدم‌های باتجربه در این زمینه باشم. من فقط از خواندن و نوشتن روایت خوشم می‌آید؛ از این‌که گاهی قصه‌گو باشم و گاهی قصه‌‌شنو. رؤیای نویسنده شدن یا کتاب چاپ کردن هم ندارم. به همین احساسِ خوشِ گاه قصه‌گو و گاه قصه‌شنو بودن راضی‌ام. شاید برایتان سؤال پیش بیاید که پس با این تفاسیر چرا رفته‌ام سراغ کتابی که روی جلدش نوشته است: «درس‌هایی چند دربارهٔ نوشتن و زندگی». سؤال خوبی‌ست. راستش وقتی این کتاب را پسندیدم فقط در حال چشم‌چرانی بودم. نشر و جلد زیبای این کتاب مرا به خودش جذب کرد. بعد از ظاهرش، عنوانش هم حس خوبی القا می‌کرد. بعد از آن، این نیم‌خط «درس‌هایی چند دربارهٔ نوشتن و زندگی» هم اثراتی گذاشت، اما در حقیقت واژهٔ «زندگی»اش برای من پررنگ‌تر از واژهٔ «نوشتن»اش بود.

کتاب را که باز کنید پا به کلاسِ نویسندگیِ یک مدرس پرحرف و شوخ‌طبع گذاشته‌اید. فارغ از این‌که دل در گروی نویسندگی دارید یا نه، همین حضور در کلاس می‌تواند لحظات خوشی برایتان بسازد.

ممکن است بگویید من نه اهل نویسندگی‌ هستم، نه اهل شوخ‌طبعی؛ اما قطعاً اهل کتاب خواندن هستید -که اگر نبودید لزومی نداشت که این متن را تا به این‌جا دنبال کنید! پس بدانید که این کتاب برای خوانندگان کتاب  هم حرف‌های مهمی دارد. اصلاً به فرضِ نزدیک به محال اهل خواندن هم نیستید، اما این را که اهل زندگی هستید نمی‌توانید انکار کنید، پس بار دیگر توجه‌تان را به همان نیم‌خط روی جلد جلب می‌کنم و تضمین می‌کنم که خانم آن لاموت برای زندگی هم حرف‌های مهمی دارد. این هم یک نمونه:

«بیست‌ویک ساله بودم که رفتم و لوزه‌هایم را برداشتم. یک‌ هفتهٔ کامل پس از برداشتن لوزه‌هایم، قورت دادن برایم آن‌قدر دردناک بود که به‌سختی می‌توانستم دهانم را برای گرفتن یک نی باز کنم. وقتی مسکن‌ها تمام شد اما درد تمام نشد، پرستار را صدا کردم و به او گفتم باید کاری کند اما او نکرد. گفت کاری که باید بکنم آن است که آدامس بخرم و آن را با شدّت و حدّت بجوم. چیزی که حتی فکر آن هم باعث می‌شد گلویم را چنگ بزنم. او برایم توضیح داد که وقتی زخمی در بدنمان داریم، ماهیچه‌های اطراف زخم دورش منقبض می‌شوند تا آن را از هرگونه آسیب بیشتر و از هرگونه عفونت محافظت کنند و این‌که اگر می‌خواهم آن ماهیچه‌ها از حالت انقباض درآیند و دوباره راحت شوند باید از آن‌ها استفاده کنم. این‌طور بود که من شروع کردم به جویدن آدامس، آن هم با خصومت و شک و تردید تمام. جویدن‌های اول حسی از پارگی در پشت گلویم ایجاد کرد، اما هنوز چند دقیقه نگذشته بود که همهٔ درد برای همیشه از بین رفت. فکر می‌کنم چیزی شبیه این درمورد ماهیچه‌های روانی ما نیز اتفاق می‌افتد. آن‌ها در اطراف زخم‌های ما به‌اصطلاح می‌گیرند. منظورم از این زخم‌ها دردهای دوران کودکی‌مان است یا خسران‌ها و سرخوردگی‌های بزرگسالی و یا تحقیر‌هایی که در هر دو دوره متحمل می‌شویم. برای چه؟ برای آن‌که ما را از این‌که دوباره از همان‌جا آسیب ببینیم محافظت کنند، برای آن‌که محتویات بیگانه را بیرون نگه داشته، مانع از ورود دوبارهٔ آن‌ها شوند. و این‌چنین آن زخم‌ها هیچ‌گاه فرصتی برای درمان شدن ندارند.»

کلاسِ نویسندگیِ آن لاموت از بخش‌های مختلفی تشکیل می‌شود، در واقع از پنج بخش؛ بخش پنجم فقط یک درس دارد و به گفتهٔ خود لاموت مهم‌ترین درس است. باقی بخش‌ها هر کدام به چند بخش مختلف دیگر تقسیم شده‌‌اند که عناوین جذاب و سوال‌برانگیزی دارند؛ مثل: «ناهارهای مدرسه»، «شروع‌های غلط»، «کلم بروکلی»، «حسادت» و «انسداد ذهنی نویسنده». و همه‌شان در عین سادگی، بخش‌های مهم و کم‌تر دیده شدهٔ این مسیر اند.

لاموت در همهٔ کلاس‌هایش بلااستثنا پرحرف و شوخ‌طبع است. ممکن است تا میانهٔ کلاس‌ از پرحرفی‌هایش حوصله‌تان سر برود، گاهی هم ممکن است بگویید این زن دیگر دارد شور پرحرفی را درمی‌آورد، اما شوخ‌طبعی‌اش باعث می‌شود مدام به او فرصت دیگری بدهید و این چنین یک‌باره به خودتان می‌آیید و می‌بینید تقریباً در نصف کلاس‌هایش‌ شرکت کرده‌اید، با این‌که شاید علا‌قهٔ ویژه‌ای هم به نویسندگی نداشته‌اید!

لاموت، بسیار صریح و خودمانی‌ هم هست. او با صراحت از حسادت‌هایی سخن می‌گوید که اغلبِ ما ترجیح می‌دهیم انکارش کنیم و یا اقل‌کم این‌قدر راحت جارش نزنیم. او از فرایند طولانی و طاقت‌فرسای ارسال اثر به ناشر و انتظار برای پاسخ ناشر و انتظار برای انتشار و سایر انتظارهای زجرآور این فرایند نیز سخن می‌گوید، و صدالبته از راهکارهای خودش برای گذران راحت‌تر این انتظارات. از چیزهای دیگری هم سخن می‌گوید: از ارتباط وثیق نوشتن به گفتنِ حقیقت، از این‌که چه‌طور حقیقت را بگوییم و در عین‌حال در امان هم بمانیم؛ از این‌که چه‌طور مردم شهر و خیابان و مترو در شخصیت‌پردازی یا فضاسازی کمک‌مان می‌کنند؛ از این‌که چه‌طور میزان اهمیت لهجه در دیالوگ‌نویسی‌ها را درک کنیم؛ از این‌که چه‌طور به‌وسیلۀ متن‌مان وارد دنیای ذهنی خواننده شویم؛ از این‌که چه‌طور افتضاح و مزخرف بنویسم و مزخرفمان را به رسمیت بشناسیم؛ از این‌که چه‌طور بپذیریم که نوشتن از درونی‌ترین و عمیق‌ترین نیازهای ما سرچشمه می‌گیرد و هرچیز درونی طبیعتاً ناآرامی به همراه دارد؛ از این‌که چه‌طور از دیگران تقلید کنیم تا تقلیدمان ما را به سمت صدای خودمان هدایت کند؛ از این‌که چه‌طور میزان گندی را که کمال‌گرایی در زندگی‌مان می‌زند بفهمیم؛ از این‌که چه‌طور در زندگی حرکت کنیم بی‌ آن‌که مقصد نهایی را ببینیم؛ از این‌که چه‌طور عزیزان در حال احتضارمان را برای همیشه زنده نگه داریم؛ از این‌که وقتی قرار است از پرنده‌ها بنویسیم چه‌طور پرنده به پرنده جلو برویم.

و بعد از تمام خوش‌گذرانی‌ها و درس‌ها به گمانم مهم‌ترین ویژگی این کتاب یک چیز است: توهم‌زدایی از ذهن کسانی که رؤیای انتشار کتاب در سر می‌پرورانند. بله، لاموت بعد از سیصد و اندی صفحه پرحرفی و شوخ‌طبعی‌، به همه‌مان می‌گوید که «هیچ خبری نیست».

بعد از سیصد و اندی صفحه می‌فهمید که انتشار کتاب هرگز پاداش خوب نوشتن‌تان نیست؛ می فهمید که انتشار کتاب‌ به شما چیزی نمی‌دهد که قبل از انتشار به آن نرسیده باشید. به قول خود لاموت: «مثل این است که فکر کنید مراسم چای را لازم دارید چون به کافئین نیاز دارید، اما بعد معلوم شود که آن‌چه واقعاً به آن نیاز دارید خود مراسم چای است. به همین سیاق، در جریان کار خواهید فهمید که عمل نوشتن برای گرفتن هیچ پاداشی نیست؛ نوشتنْ خود پاداش خویش است.»

پرنده به پرنده (درس‌هایی چند دربارۀ نوشتن و زندگی)

نویسنده: آن لاموت

مترجم: مهدی نصراله زاده

ناشر: انتشارات بیدگل

فیلد های مورد نظر را انتخاب یا مخفی کنید، همچنین با درگ کردن میتوانید محل آن را تغییر دهید.
  • تصویر
  • امتیاز
  • قیمت
  • قابلیت تنظیم ارتفاع
  • محل نگهداری خودکار
  • قد
  • ابعاد کفی صندلی
  • محل نگهداری لبتاب
  • یقه
  • رنگ بندی
  • محل نگهداری کارت اعتباری
  • ویژگی های زیره
  • ابعاد
  • جنس پشتی
  • طرح پارچه
  • جنس پارچه
  • کلاه
  • نحوه بسته شدن
  • مقاومت در برابر ضربه
  • جنس فریم کفی
  • جیب داخلی
  • حجم داخلی
  • محل نگهداری کلید
  • کشور سازنده
  • تعداد دسته
  • جنس زیره کفش
  • جنس رویه
  • قابلیت چرخش
  • ابعاد پشتی صندلی
  • جنس فریم پشتی
  • وزن کفش (یک لنگه)
  • سایز
  • قد آستین
  • بند یدک
  • مناسب برای
  • مورد استفاده
  • قابلیت شستشو
  • بند و دستگیره
  • جنس فلز
  • جنس شیشه
  • اضافه به سبد خرید
مقایسه
علاقه مندی ها 0
صفحه علاقه مندی ها خرید را ادامه دهید