تنها پس از انقراض دایناسورها بود که انسانهای اولیه توانستند بر این کرۀ خاکبرسر زندگی کنند. گونۀ جدید هوموساپینس نیز فقط پس از انقراض کتابها ظاهر خواهد شد. خوشبختانه انسانهای امروزی با جدیت، کتابخوانی را کنار گذاشتهاند. با وجود این، هنوز هم میتوان با چاپ و نشر کتاب به زندگی شخصی خود رونق اقتصادی داد. برای این منظور شگردهای مختلفی هست. یکی از آنها چاپ کتابهایی است که برای نخواندن منتشر میشوند. این نوع کتابها باید به صورتی باشند که افراد کتابنخوان آنها را بخرند. در همین راستا، دستورالعمل زیر تکنیکهای موفقیت را در این زمینه به علاقمندان معرفی میکند:
1- در اولین قدم به سراغ یکی از چهرههای مشهوری بروید که از روزگار احمدشاه قاجار خاطره داشته باشد.
2- به دستبوسی وی شتافته و در تعریف و تمجید از ایشان سنگتمام بگذارید و در ضمن چاپلوسیِ چربوچیلی، ایشان را چاهِ نفتِ معنوی فرهنگ این مرزوبوم معرفی کنید.
3- تمام زوایای خانۀ استاد را شخم زده و یک مقالۀ بیستصفحهای پیدا کنید. اگر هم نداشت، یکی از انشاهای دبستانی یا شعرهای دبیرستانی او را بردارید. محال است در این کشور کسی باشد که شعر نگفته باشد. لذا دستخالی از منزل ایشان برنگردید. ناگفته نماند که فیشهای یادداشت بیسروته استاد هم قابلاستفاده است.
4- آن 20 ورقپاره را با قلمی به سایز 85 تایپ کنید تا در هر صفحه دوسه کلمه بیشتر جا نشود. فاصلۀ بین خطوط هم کمتر از یک وجب نباشد.
5- از مقوای کارتن به عنوان کاغذ کتاب استفاده کنید.
6- جلد کتاب هم به ضخامت یک پارهآجر باشد.
7- روی جلد کتاب تصاویر مجهولالهویه بکِشید؛ برای مثال دایرۀ سهضلعی. طرح جلد باید بهگونهای باشد که هر چقدر خواننده به آن نگاه کند، نتواند آن را در ذهنش تصور کند.
8- یکی از مهمترین قسمتهای کتاب نوار پارچهای آبیرنگ است. اگرچه صفحات کتاب اندک است، اما وجود آن نشانه ضرورت دارد؛ زیرا بدون آن، خواننده هر بار که کتاب را باز میکند، ناچار میشود مطالعه را دوباره از ابتدا شروع کند. بدیهی است که به دلیل ضخامت صفحات کتاب امکان تازدن آنها وجود ندارد.
9- این کتاب نفیس نمیتواند بدون جعبه باشد. برای این منظور یک کمد دیواری تهیه کنید و کتاب را به هر ضربوزوری شده درون آن بچپانید.
10- همۀ این دمودستگاه را کُلُّهُم اجمعین در یک پلاستیک شیک بستهبندی کنید تا شبیه یک گز غولپیکر شود.
11- کتاب را یک میلیون دلار قیمتگذاری کنید و در توجیه این کار، ارزش والای فکر و فرهنگ فاخر را متذکر شوید. هر کس اعتراض کرد، او را متهم کنید به اینکه با نگاه معیوبش فرهنگ را از دریچۀ تنگ پول مینگرد. به اجامر خود هم گِرا بدهید که در شبکههای اجتماعی به او فحش بدهند.
12- در پایان باز هم تأکید میکنم که حتماً یک جای استاد را ببوسید. گزینههای پیشنهادی عبارتند از: کف پا، آرنج دست، کشکک زانو، لالۀ گوش، مهرههای کمر و ترجیحاً کل ستون فقرات.
13- به خاطر بسپارید که تواضع استاد بر چاپلوسی شما پیشی نگیرد. دقت کنید که اساتید عموماً بعد از شنیدن چاپلوسی، حرفهای خیلی متواضعانه میزنند. برخی خامان بیخبر و بیتجربه گمان میکنند با این تواضع باید به چاپلوسی خاتمه دهند؛ درحالیکه برعکس، باید بر آن بیفزایند. در این مرز و بوم آریایی، از جنبۀ فردی «هر که او آگاهتر، چاپلوستر»، و از جنبۀ ملی و جمعی هم «درین دیر کهن رسمیست دیرین / که باشد چاپلوسی شهد شیرین».
سردبیر
سردبیر ماهدبوک