طغیان توده‌ها

نویسنده: خوزه ارتگا ئی گاست
مترجم: داود منشی‌زاده
ناشر: نشر اختران، 144 صفحه

در نتیجۀ واقعیات جدید اجتماعی، برای اولین‌بار تاریخ اروپا به تصمیمات «انسان عادی» بستگی یافته. آدم عادی که تاکنون رهبری می‌شده، بر آن مصمم است که در عالم حکومت کند. این تصمیم – تصمیم بر این‌که در صف اول اجتماع وارد شود – به‌خودی خود در وی پیدا شده. در حالی که نوع جدید آدمی که وی نمایش می‌دهد، هنوز به درجۀ بلوغ نرسیده. اگر ساختمان این «نوع جدید انسانی» را نسبت به عکس‌العملی که در زندگی اجتماعی خواهد داشت مطالعه کنیم، چنین می‌بینیم که 1) وی دارای این ایقان سادۀ بلاتردید است که زندگی را آسان، غنی و بدون محدودیت‌های تقدیری می‌شمارد. به همین جهت، هر موجود منفرد متوسطی دارای یک حس تسلط و پیروزی است، که وی را بر آن می‌دارد که 2) وجود خود را چنان که هست تأیید کند و تملکات روحی و اخلاقی خود را خوب و کامل اعلام نماید. این «رضایت نفس» او را بدان‌جا می‌کشاند که در جوار خویشتن هیچ مرجع قدرت دیگری را نشناسد، به هیچ چیز و هیچ‌کس گوش نسپارد، در عقاید خود شک راه ندهد و اصلاً وجود بیگانۀ دیگری را منکر شود. «حس باطنی کمال قدرت» انسان عادی امروز را لاینقطع بدان تحریک می‌کند که وزنۀ سنگین خود را به دیگران بنمایاند. وی چنان عمل می‌کند که گویی در عالم فقط او و همگنان او وجود دارند. و 3) بدون ملاحظه و تعمق و مطالعۀ قبلی در هر امری مداخله می‌کند تا مزخرفاتی را که خود قبول دارد، بر کرسی بنشاند.
مخلوقی که امروز در همه جا جای خود را باز می‌کند و بی‌فرهنگی باطنی خود را بر مسند می‌نشاند، در واقع «بچۀ لوس» تاریخ بشریت است. «بچۀ لوس» وارثی است که فقط «وارث» است و لاغیر. میراث وی امروز تمدن است با تمام مزایای آن – راحتی، اطمینان و غیره. فقط در زندگی آسوده‌یی که این تمدن در جهان ایجاد کرده است، این نوع انسان می‌تواند نمو کند. او یکی از خلقت‌های ناموزون بی‌شماری است که در نتیجۀ وفور بیش از حد مصالح انسانی به وجود آمده.