افسونزندگی جدید / هویت چهلتکه و تفکر سیار
7 مهر 1402
ایدۀ شایگان این است که بحران هویت حل نمیشود، زیرا برای آن به دنبال جواب اشتباه میگردند. اشتباه راهحلها این است که هویت باید چیزی واحد و ثابت باشد. اما اگر کسی هویت خود را با امور ثابت، جهانبینی محدود، و روایتهای خاص گره بزند، بعید است در این جهان جا بیفتد و به رضایت خاطر برسد. اساساً چنین چیزی در جهان متکثر و سیال امروزی ممکن نیست. در مقابل، داشتن هویت سیار و چهلتکه مطلوب است و باید از آن استقبال کرد، زیرا چنین هویتی انسان مدرن را غنیتر و شکوفاتر میسازد. اگر کسی با تکثر و سیالیت کنار بیاید، کار و زندگیاش هم بهتر میشود.
عشق بهتر است یا ثروت؟
31 شهریور 1402
ماجرای رمان در دوران ادواردی میگذرد؛ همان عهدی که هنوز انباشته از روی و ریای مهوّع عهد ویکتوریاییست. عهد ادعا و غرور و زهد دروغین. زرورقی تصنعی بر گنداب واقعیت جامعۀ امپراتوری بریتانیا. البته فاستر آنقدر خام و ناشی نیست که این زرورق را بردارد تا خواننده را دچار تهوع کند. او هوشمندانه بخشی بسیار نازک از آن زرورق را به تصویر کشیده است تا خواننده با دقت و نگاه تیز متوجه زیر آن شود. البته حکایت گنداب و زرورق حکایت همۀ اقوام و ملتهاست، با اختلاف در کمیت و کیفیت. کسی نمیتواند خود را از اصلِ اصیل این ویژگی تمدنی مبرا بداند.
[روی تصویر کلیک کنید و متن کامل این معرفی کتاب را بخوانید.]
ذهن مکانیکی یا ماشینی؟
24 شهریور 1402
کتابی خوشخوان در حوزهٔ خشک فلسفهٔ ذهن. بیان، پرسش محوری و ربط مسائل بهگونهای هستند که اثری جذاب و حتی هیجانانگیز پدید آوردهاند. بازنمایی ذهنی چیست و چه لوازمی دارد؟ پاسخ به این پرسش محوری تکلیف بیشتر مسائل را روشن میکند. وضوح اثر، در عین دقت، خواندنش را برای استاد و آماتور آموزنده و دلپذیر میسازد. نویسنده، علاوه بر فلسفه، از یافتههای روانشناسی، علوم شناختی و هوش مصنوعی، هم بهره میبرد و هم نقدشان میکند. گریزی به امور روزمره هم میزند. این کتابیست که به زندگی ربط دارد. ترجمهٔ توماج همتی غریب و نامأنوس است. ترجمههای دیگر، هر دو، خوباند.
تب داغ کتابهای فلسفۀ زندگی
16 شهریور 1402
پیتر برگر نکتهای گفته که میخواهم بر اساس آن دربارۀ انفجار بازار کتابهای فلسفۀ زندگی سخن بگویم. او میگوید که اگر کسی اصول اخلاقی مقبول و متعارفی را نپذیرد، هیچ انتهایی برای صورتهای متنوعِ زیستنش نیست. و این هولناک است. آدمی بدون داشتن قطعیتها و مبانی اخلاقی، به هیچ تعالی و موفقیتی نمیرسد. زندگیِ چنین کسی صرفاً میشود تجربههایی بی مایه و پایه. همچنین، تمام این صور متنوع زیست که مدام متنوعتر هم میشوند نه تن به ارزشداوری خواهند داد و نه داوریپذیرند. بهعلاوه، قطعاً سود و منفعت این شیوههای مدام نوپدید، دندانگیر نیست، و الّا مدام چیز جدیدی رخ نمینمود.
[ با کلیک بر روی تصویر، متن کامل یادداشت را بخوانید. ]
حدیث نفس (خاطرات رسته از فراموشی)
4 شهریور 1402
ابراهیم گلستان در منزل یکی از بزرگان دعوت داشته است. سر وقت میرود، ولی میزبان هنوز از سر کارش نیامده است. پس منتظر مینشیند. در این ضمن، یکی از میهمانان از راه میرسد، خود را معرفی میکند: «محمود صناعی». گلستان او را خوب میشناخت، اما چون با دارودستۀ خانلری میانهای نداشت، پشت به او میکند و تا دیگران برسند کلمهای با او حرف نمیزند. بعدها این داستان را با دکتر صناعی درمیان گذاشتم. صحت آن را تأیید کرد، ولی با لبخندی افزود آن شب پس از مدتی سکوت به تمسخر گفتم: «پیشنهاد میکنم حالا در مورد موضوع دیگری سکوت کنیم.»
[ با کلیلک روی تصویر، متن کامل این بریدۀ کتاب را بخوانید. ]
تابستانی با پروست
29 مرداد 1402
کسانی که در جستوجوی زمان ازدسترفته را خواندهاند، کسانی که دارند آن را میخوانند، کسانی که آن را خواهند خواند، و – هرچند عجیب – حتی کسانی که قصد ندارند آن را بخوانند، این کتاب کوچک را دوست خواهند داشت، از آن محظوظ خواهند شد، و در آن نکتههایی جالب و آموزنده خواهند یافت.
یک نویسندۀ سرخوش و شوخطبع به سراغ یکی از ناخوشترین و جدیترین نویسندگان رفته و مهمترین و مفصلترین رمانش را خوانده و تصریح میکند از آن خیلی بدش آمده (الحاد در ادبیات)! ماجرا و دلایل تأملبرانگیز بیزاریاش را هم میگوید. ماتیاس چوکه قلمِ طنازِ معرکهای دارد. ترجمۀ کتاب هم حرف ندارد.
فیلسوف ایمان و همدلی و سازندگی
21 مرداد 1402
پل ریکور برای ما ایرانیان بسیار مفید است، به دلیل سه ویژگی: 1) متفکری مخالفخوان نیست. برخلاف تفکر رایج که با عالم و آدم مخالفت و دشمنی میکند، او همهجا در پی همدلی است؛ «همدلی مخفیانه»؛ 2) ریکور متفکری ویرانگر نیست، بلکه سازنده است. از اینرو، تمام تلاش خود را میکند که هیچچیز را نفی یا ویران نکند، بلکه آن را مایه و مصالح کار خود قرار دهد و بنای خود را بر آن استوار سازد؛ 3) ریکور فیلسوف زندگی است. هدف غایی ریکور از همۀ بحثها و نظریات این است که بهترین شکلِ زندگیِ درخورِ انسان را نشان دهد.
[ برای خواندن متن کامل این معرفی کتاب، روی تصویر کلیک کنید. ]
صدر اسلام و زایش سرمایهداری
13 مرداد 1402
غالباً اسلام و سرمایهداری را متضاد هم میدانند، اما بندیکت کُهلر، با پژوهشی گسترده و گزارشی جذاب، نشان میدهد که اسلام سرچشمۀ سرمایهداری مدرن است. چراکه پیامبر اسلام تجربۀ تجاری داشت، پایبندی به قراردادهای اقتصادی در اسلام واجب دینی است، مکه و همۀ شهرهای مهم جهان اسلام مرکز تجاری بودند. نیز، مسلمانان در زمینۀ فقه معاملات، مدیریت تجاری، ریاضیات کاربردی و اصلاحات پولی، دستاوردهای درخشان داشتند. رشد خیرهکنندۀ اسلام در پنج قرن اول رابطۀ علّی مستقیم با اقتصاد موفق آن داشت. با گسترش اسلام، اقتصادش به اروپا و ایتالیا رسید. بهویژه ونیز و جنوا، آن را اخذ کردند و به سراسر غرب سرایت کرد.