9 شهریور 1400
بعد پنجم
افزون بر اینکه ما حیواناتی هوشمندیم، موجوداتی «روحانی» نیز هستیم. «روحانی» واژهای مبهم است که غالباً به زبانی به همان سان مبهم تعریف میشود. من در اینجا آن را برای اشاره به بعد پنجم طبیعتمان به کار میبرم که ما را قادر میسازد به نوعی بعد پنجم عالم پاسخ گوییم. از این جنبۀ هستیمان، ما یا با واقعیت غایی اتصال داریم، یا شبیه و همانند با آن هستیم، واقعیتی که در بطن عالم طبیعی حضور دارد، در آن ساری است و از آن فراتر میرود.
راه دیگر اثبات سرشت روحانی ما این است که بگوییم ما حیواناتی دیندار با گرایش فطری به تجربۀ امور طبیعی به شیوۀ فراطبیعی هستیم. این ر. ر. مارت انسانشناس انگلیسی بود که برای نخستینبار اشاره کرد که «انسان اندیشهورز» بهتر است «انسان دینی» نامیده شود. زیرا همانطور که انسانشناسی دیگر، کلاید کلوکهون نوشت، «تا پیدایش جوامع کمونیستی ما هیچ گروه انسانی را نمیشناسیم که بدون دین بوده باشد»؛ و در واقع، بر اساس تحلیل «شباهت خانوادگی» از مفهوم دین، جوامع کمونیستی نیز جنبههای دینی خود را دارند. مورخ بزرگ دین، میرچا الیاده، هنگامی که میگوید «مقدس» عنصری در ساختار آگاهی است و نه مرحلهای در «تاریخ آگاهی» دیدگاه معمولاً پذیرفتهشدهای را بیان میکند. رودولف اوتو حتی بر این باور بود که مفهوم امر قدسی پیشینی و ذاتی ذهن بشری است. زیرا در نزد بسیاری از انسانشناسان نشانههایی از نوعی تعلق خاطر دینی در کهنترین شواهدی که ما از رفتار انسانی در اختیار داریم وجود دارد. تا آنجا که بتوان این شواهد را دنبال نمود ما درمییابیم که انسانها چیزی را انجام دادهاند که هیچ نوع جانور دیگری انجام نمیدهد.
6 شهریور 1400
علوم انسانی چیست؟
خواندم: «یکی از صد کتابی که باید پیش از مرگ خواند، کتاب "تاریخ چیست؟" نوشتۀ ئی. ایچ. کار است. ایچ. کار شاید نزدیک به 200 مسئلۀ ریز و درشت را در این کتاب 250 صفحهای به بحث گذاشته است که مهمترین آنها برای من، گفتگو دربارۀ این پرسش است که آیا تاریخ از یک الگوی کلی پیروی میکند.» این حرف نفسم را بند آورد و باعث شد صدای ضربان قلبم را از داخل جمجمهام بشنوم.
زمان برایم از حرکت ایستاد و کتاب مثل قاصدکی به هوا رفت و از دستم رها شد... کامل چرخیدم... به سمت کتابخانه خیز برداشتم... با سرعت برق مثل دوندههای سیاهپوست دوی صدمتر با چشمانی وقزده به سوی کتاب تاختم... دستانم از آرنج کاملاً تامیشدند...کف دستهایم از بغل گوشهایم شلاقی میگذشتند... پاشنههای پاهایم به وسط ستون فقراتم میخوردند... مثل لوکوموتیو نفسنفس میزدم و در نهایت مثل غواصان المپیک از بیست متری در دل کتاب شیرجه زدم و حالت اسلوموشن تمام شد.
سه صفحه از فصل اول کافی بود تا میخکوب شوم. مافوق محشر بود. از آن پس، شبانهروز آن را دنبال خودم میکشیدم درحالیکه سرم تا گردن در آن فرو رفته بود.
3 شهریور 1400
اندر مصائب کتابخوانی و درمانش
آدم در ابتدا میشنود که کتاب خوب است؛ که کتابخوانی خوب است؛ که باید مرتب کتاب خواند و از این حرفها و شعارها و تعارفها. همۀ اینها درست؛ اما کتابخوانی سختیهایی دارد آن سرش ناپیدا، هم از جهت کمّی و هم از جهت کیفی، هم از جهت نوع و هم از جهت تعداد. بله؛ کتاب و کتابخوانی خیلی خوب است، اما حالا چه بخوانیم، چندتا بخوانیم، چگونه بخوانیم؟ اینها پرسشهایی است که متفاوتاند، ولی به هم ربط دارند. در اینجا یک مسئلۀ عام را بررسی میکنم که پاسخی به هر سه پرسش باشد.
31 مرداد 1400
افسون گل سرخ
نگاهی نو به واقعۀ کربلا از منظری فرادینی. این منظر فرادینی فلسفۀ اخلاق معاصر است. از نظر نویسنده، اخلاق دینی و اخلاق فرادینی در واقعۀ کربلا به هم میرسند و همپوشانی دارند. به همین دلیل، آموزۀ اخلاقی کربلا استثناء نیست، بلکه قاعده است؛ لذا میتواند یک الگوی اخلاقی جهانی باشد. در همین راستا، دکتر فنائی تبیینهای اسطورهای (دکتر شریعتی)، سیاسی (آیتالله صالحی نجفآبادی) و فقهی (استاد مطهری) را نقد میکند و در عوض، تبیین اخلاقی را بهجای آنها مینشاند. این تبیین مبتنی بر دو محور عدالت و کرامت است. همچنین، نویسنده اصل سوگواری را اخلاقی میداند، ولی میگوید که باید چهارچوبی اخلاقی هم داشته باشد. از این رو، به اخلاق سوگواری نیز اشاره میکند.
28 مرداد 1400
ظم، جهل و برزخیان زمین
عنوان فصل ششم این کتاب خیلی خوب چنین است: «خردهفرهنگها و تولید اسطوره: سه روزی که ایران را همچنان تکان میدهد». این فصلِ مفصل به کودتای 28 مرداد اختصاص دارد. در این بخش با نظری کاملاً متفاوت روبهرو میشویم. نویسندۀ فاضل از منظر روانشناسیِ اجتماعی به آسیبشناسی این واقعه و نقد فرهنگ سیاسی-اجتماعی ایران میپردازد و نکاتی بسیار بدیع را گوشزد میکند؛ نکاتی که همچنان مهم، آموزنده و تلخ و شیرین هستند. بریدهای از این کتاب را با هم میخوانیم.
26 مرداد 1400
چرا چشمان خدا مشکی است؟
فیلسوفان دین سر این مسئله که تجربۀ امر قدسی بیواسطه است یا نه، جنگ و دعوا داشتهاند. عدهای اصرار دارند که همۀ تجربههای معنوی با واسطۀ مفاهیم و باورهای پیشینی تجربهگر رقم میخورند؛ اما برخی میگویند که در تجربههای ناب دینی و عرفانی، خدا یا تجلی او در وهلۀ اول بدون هیچ واسطهای ادراک میشود، و بهکاربردن مفاهیم و باورها در مقام تشخیص و توصیف رخ میدهد. در این میان، ویلیام آلستون تلاش کرد تا نشاندهد ادراک خدا بیواسطه است و علاوه بر این، تجربۀ دینی را میتوان منبع وثاقت و اعتبار دین دانست. از نظر او تجربۀ دینی میتواند یک روال باورساز قابل اعتماد باشد، همانطور که تجربۀ حسی منبع بسیاری از باورهای ماست. در مقابل، فیلسوفان تحلیلی انتقادات زیادی به رئالیسم مستقیم یا خام آلستون داشتهاند، ولی دکتر بابک عباسی در کتاب «تجربۀ دینی و چرخش هرمنوتیکی» برای این منظور به سراغ فلسفۀ قارهای میرود و نقدی بسیار اساسیتر ارائه میکند.
23 مرداد 1400
چگونه بهتر بنویسیم (2)
در قسمت اول «چگونه بهتر بنویسیم؟» بر اهمیت نکات ویرایشی در خوبنویسی تمرکز کردیم. در این قسمت به سراغ نکات محتوایی میرویم. موضوع اصلی در اینجا تمرین جملهسازی است. اگر جملههای نوشتۀ ما خوب باشند، به احتمال زیاد، کل متن هم خوب از آب درمیآید. اما نوشتن جملۀ خوب چندان آسان نیست. یکی به دلیل پیشفرضهای غلطی است که در ذهن و زبان ما حک شدهاند؛ و دیگر اینکه برای نوشتن یک جملۀ خوب ظرایف متعددی را باید لحاظ کرد. در این نوشتار به هر دو جنبه میپردازیم و نکاتی کاربردی را یادآوری میکنیم.
20 مرداد 1400
ایران بین ناسیونالیسمِ اسلامی و سکولاریسم
انقلاب مشروطۀ ایران غالباً همهجانبه بررسی نمیشود. بیشتر مباحث ناظر به دو جنبۀ آن است: 1) آرمانهای اجتماعی-سیاسی، 2) جریان مشروطهخواهی در تهران (و حداکثر تبریز). وضعیت دیگر شهرهای ایران معمولاً بررسی نمیشود. بهعلاوه، منافع صنفی-طبقاتی و تعارض آنها را نیز درست بررسی نمیکنند. نویسنده در این پژوهش آکادمیک به دیگر شهرهای ایران در آن زمان سر میزند تا ما را با وضعیت عینیشان آشنا کند. دوم اینکه نشان میدهد تعارض منافع گروههای مختلف چه تأثیری بر همراهی یا مخالفت با جریان مشروطهخواهی داشته است. بدین ترتیب، تنوع، پیچیدگی و کثرتِ خردهجریانهای مشروطهخواهی نیز آشکار میشود.
17 مرداد 1400
داستان یک جنایت تمیز
این داستان غیر از کشش و جذابیت میتونه فایدههای دیگهای هم داشته باشه، مثلاً اینقدر تمیز روایت میشه و نکتههای ظریف جنایی توش میاد، که شاخکای آدمو تیز میکنه. یعنی برای شاخکای آدم هم خوبه به نظرم؛ اونم تو جامعۀ بلبشوی امروزه روزگار. دیگه مثلاً اینکه انقدر این کتابه دربارۀ صنعت بیمۀ نیمۀ اول قرن بیستم توی آمریکا اطلاعات میده بهتون، که فکر نمیکنم دانشجوهای رشتۀ بیمه توی درساشون بخونن! البته من نمیدونم دانشجوهای رشتۀ بیمه چی میخونن، ولی منظورم اینه که کلی چیز میز میشه ازش یاد گرفت. میشه عبرت گرفت. میشه حواسجمعتر شد. دیگه اگه خودتون اهلش باشید، این داستانه میتونه کلی چیزای اینطوری هم بده دستتون.
14 مرداد 1400
چرا باور؟
اینکه خود را در مقامی بدانیم و در مورد دیگر همنوعان خود تصمیم بگیریم که آیا اهل رستگاری هستند یا خیر، یک تکبر و غرور بیشرمانه و شنیع است. و البته لزوماً یک لیبرالیسم سست را ایجاب نمیکند که هر چیزی رواست؛ زیرا بیشک، دیدگاه دینی، حاکی از یک چارچوب اخلاقی باثبات و نیز حقیقت «داوری فرجامین» است؛ اینکه در نهایت هر کس باید پاسخگوی اعمال خویش باشد. اما داوری بدین معناست که هر کس ملزم به پاسخگویی دربارۀ تمامیت و درستی زندگی و اعمال خودش است، نه صادر کردن حکم دربارۀ زندگی و اعمال دیگران.
● متن کامل این بریده از کتاب را با کلیک بر روی تصویر بخوانید.