سپر فلسفه برای محافظت از معنای زندگی

برینکمن، روان‌شناسی دانمارکی، در ایستگاه‌ها ده ایدۀ فلسفی را معرفی می‌کند. برخی از این ایده‌ها از فیلسوفان دورۀ باستان وام گرفته شده‌اند و برخی هم از اندیشمندان دورۀ مدرن و معاصر. اما قرار است همگی به بهتر زیستن در جهانِ نو به ما کمک کنند، نقطه‌هایی پیش روی ما بنهند که به آن‌ها اتکا کنیم، و زندگی معناداری داشته باشیم. برینکمن این ده ایده را از زبان فیلسوفان طرح و برای معنا دادن به زندگی تفسیر می‌کند. این ایده‌ها در قالب موضوعات زیر شکل گرفته‌اند: «خوبی برای خودش»، «شرافت»، «عهد»، «خود»، «حقیقت»، «مسئولیت»، «عشق»، «بخشودن»، «آزادی»، و «مرگ.»


تب داغ کتاب‌های فلسفۀ زندگی

پیتر برگر نکته‌ای گفته که می‌خواهم بر اساس آن دربارۀ انفجار بازار کتاب‌های فلسفۀ زندگی سخن بگویم. او می‌گوید که اگر کسی اصول اخلاقی مقبول و متعارفی را نپذیرد، هیچ انتهایی برای صورت‌های متنوعِ زیستنش نیست. و این هولناک است. آدمی بدون داشتن قطعیت‌ها و مبانی اخلاقی، به هیچ تعالی و موفقیتی نمی‌رسد. زندگیِ چنین کسی صرفاً می‌شود تجربه‌هایی بی مایه و پایه. همچنین، تمام این صور متنوع زیست که مدام متنوع‌تر هم می‌شوند نه تن به ارزش‌داوری خواهند‌ داد و نه داوری‌پذیرند. به‌علاوه، قطعاً سود و منفعت این شیوه‌های مدام نوپدید، دندان‌گیر نیست، و الّا مدام چیز جدیدی رخ نمی‌نمود.

[ با کلیک بر روی تصویر، متن کامل یادداشت را بخوانید. ]


رساله‌ای کوچک در باب فضیلت‌های بزرگ

میانه‌روی لذت را، زمانی که در دسترس است، شدت می‌بخشد و زمانی که در دسترس نیست جای آن را می‌گیرد. لذت همیشه هست: چه لذتی است زنده بودن! چه لذتی است صاحبِ لذت‌های خود بودن! فرزانۀ مکتبِ اپیکور بیشتر پرورش فشردۀ لذت‌هایش را به‌کار می‌بندد تا پرورش گستردۀ آن‌ها را. بهترین، و نه بیشترین، آن چیزی است که او را به سوی خود می‌کشاند که برای خوشبختی او کفایت می‌کند. او با قلبی که به چیزی کم قانع است زندگی می‌کند، به‌ویژه این‌که، مطمئن از آسایش خود، می‌داند که با این چیز کم هرگز قحطی‌ای در بین نخواهد بود.

[ برای خواندن متن کامل بریده کتاب بر روی تصویر کلیک کنید. ]


روان‌درمانی اگزیستانسیال

بیماری نتیجۀ عدم تعادل میان عوامل بیماری‌زا و مقاومت میزبان است. عوامل بیماری‌زا همیشه در بدن هستند، نیز فشارهای روانی که از زندگی جدایی‌ناپذیرند و همۀ افراد با آن‌ها دست به گریبانند. ابتلای فرد به بیماری بستگی به مقاومت بدن در برابر عامل بیماری‌زا دارد: وقتی مقاومت پایین بیاید، بیماری پدیدار می‌شود، حتی اگر تهاجم عامل بیماری‌زا تغییری نکند. پس همۀ انسان‌ها سرگشته‌اند، ولی بعضی قادر به کنار آمدن با این وضع نیستند: ناهنجاری روانی فقط به وجود یا فقدان فشار روانی وابسته نیست، بلکه تعامل میان فشار روانی همه‌جایی و سازوکارهای دفاعی فرد نیز نقش مهمی در آن دارد.

[ برای خواندن متن کامل این بریده کتاب، روی تصویر کلیک کنید. ]


فلسفهٔ رالز

شاهکار فلسفی و ماندگار جان رالز، نظریه‌ای در باب عدالت، هم خیلی دقیق است، هم بسیار مفصل و هم تا حدودی پیچیده. لذا فقط متخصصان دانشگاهی از پس این اثر دشوار برمی‌آیند. خلاصه‌های عمومی در دیگر کتاب‌ها یا ناقص‌اند یا دقیق نیستند. ولی این کتاب کوچک و کم‌نظیر هم دقیق است و هم جامع. نویسنده سه کار کلی و اساسی را انجام داده است: اول، بازگویی مقدماتِ تاریخی و نظریِ لازم برای فهم نظریۀ «عدالت به‌مثابۀ انصاف»؛ دوم، ترسیم دقیق هستۀ اصلی نظریۀ رالز؛ در نهایت، توضیح اشکالات منتقدان و پاسخ‌های رالز، و تشریح لیبرالیسم سیاسی او در برابر لیبرالیسم جامع.


بیماری

برخلاف رنگش، اصلاً یک کتاب زرد نیست. برعکس، یک اثر فلسفی، تحقیقی و انتقادی است که در موضوع خود کمتر مشابهی دارد. نویسنده هم سال‌ها تجربۀ دست‌اول از یک بیماری نادر کشنده دارد و هم اهل فلسفه است. او با بهره‌گیری از انواع داده‌ها ونظریات، ماهیت بیماری را می‌کاود و اثر آن را بر بدن بیمار، بینش او و وضعیت اجتماعی‌اش موشکافانه بررسی می‌کند. مواجهۀ با مرگ را هم نادیده نمی‌گیرد و نشان می‌دهد که چگونه حتی بیمار روبه‌مرگ می‌تواند زندگی خوب و معناداری داشته باشد. برای تمام مباحث هم از فلسفه‌های باستان استفاده می‌کند و هم از فلسفه‌های معاصر، به‌ویژه پدیدارشناسی.


«سنجش خرد ناب» را چگونه باید خواند؟

«سنجش خرد ناب» ترجمه‌ای است درست و دقیق. به‌علاوه، ترجمه‌ای خوب، شیوا و خواندنی هم هست. با وجود این، داوری‌ها در باب آن کتاب میان دو حد افراط و تفریط نوسان می‌کند. ولی هر دو داوری بیهوده‌اند و مانع بهره‌برداری درست از کتاب می‌شوند. علت آن همه حرف و حدیث، خوب نخواندن کتاب است. در این یادداشت نکته‌ای روش‌شناختی در باب مطالعۀ درست آن شاهکار فلسفی ذکر می‌شود. با توجه به آن، سوءتفاهم در خصوص مطالعۀ کتاب هم منتفی خواهد شد.


فلسفه بعد از اسکی‌سواری!

این کتاب، آن‌قدر خوب است که باید به سراغش بروید تا از مطالعه و تفکر دربارۀ تک‌تک موضوعاتش لذت ببرید. نکته‌هایش آن‌قدر زیاد است که اگر بخواهم یکی را بگویم و دیگری را نادیده بگیرم، بی‌انصافی کرده‌ام. به همین دلیل، معرفی‌ام بیشتر تشویقی شدید برای مطالعه‌اش است تا توضیحی دربارۀ مطالبش. ممکن است بپرسید که «پس مطالعۀ این معرفی از کتابِ جولز چه فایده‌ای دارد؟! بهتر نیست یک‌راست برویم کتابش را بخریم و بخوانیم؟». فایدۀ معرفی‌ام از این کتابِ دوست‌داشتنی این است که با نگاهی بهتر و – تا اندازه‌ای – متفاوت، کتاب را بخوانید؛ چنان متفاوت که خودِ نویسنده هم انتظارش را نداشته باشد. این نگاه به سه نکتۀ مهم دربارۀ مطالب این کتاب برمی‌گردد.