بحرانِ بحران

پژوهشی جامعه‌شناختی با سویۀ فلسفی. مختصر اما پرمغز، کم‌حجم ولی پرچگال، و نسبتاً دشوار. مسئلۀ محوری بحران معنای زندگی در زیست‌جهان مدرنیته است. برای رسیدن به نتیجه، چگونگی شکل‌گیری معنا در زندگی فردی و اجتماعی، و ویژگی‌های مثبت و منفی مدرنیته دقیق بررسی می‌شوند. معلوم می‌شود همیشه شرایط معناداری حامل امکان‌های بحران معنا هم هستند. و بر این نکتۀ کلیدی تأکید می‌شود که ویژگی اصلی مدرنیته سکولاریسم نیست، بلکه پلورالیسم است که سکولاریسم یکی از گزینه‌های آن است. لذا مدرنیته حتی امکان معناهای متعالی و دینی را حمل می‌کند. نویسندگان راه‌حل‌هایی فردی و اجتماعی نیز برای بحران معنا ارائه می‌کنند. ترجمۀ دکتر مرشدی بهتر است.


کیمیایی برای عشق

چیزی گستاخ در درونم خواست به او بپرد و بپرسد شما چیستی که دریا و ساحل و آب و آفتابت اوست؟ دقیقاً چیستی؟ کرۀ زمین؟ که جلویش را گرفتم و گوشزد کردم که به تو ربطی ندارد، دخالت نکن. و در عوض، دستم را روی مشت چپش گذاشتم و گفتم «خوب بود. شعر قشنگی بود.»
خواهش می‌کنم ملامتم نکنید. علاوه بر یک کاسه قارچ سوخاری لذیذ، یک پیتزا سبزیجات به مساحت یک نان تافتون همراه با نوشابۀ رژیمی خانواده مهمانش بودم و وظیفۀ اخلاقی‌ام ایجاب می‌کرد که دودستی چاپلوسی‌اش را بکنم. من هم کوتاهی نکردم. دست دومم را نیز روی مشتش گذاشتم تا بیشتر دلگرمش سازم.

[ برای خواندن متن کامل این یادداشت بر روی تصویر کلیک کنید. ]


تضاد دولت و ملت

تلاش برای صورت‌بندی نظریه‌ای دربارۀ انقلاب‌های ایران این‌گونه توجیه می‌شود که هیچ نظریۀ واحدی نمی‌تواند در همۀ زمان‌ها و مکان‌ها صادق باشد. به‌علاوه، انقلاب‌های ایران به هیچ‌یک از انقلاب‌های قدیمی یا معاصر اروپا شباهت کامل نداشته‌اند. اگر در مورد همۀ قیام‌ها و انقلاب‌های اروپا تنها یک حکم بتوان صادر کرد این است که آن‌ها قیام بخشی از جامعه بر ضد بخشی بوده‌اند که طبقات اجتماعی مرفّه‌تر و قدرتمندتر را تشکیل می‌داده و از همین رو، دولتِ وقت نمایندۀ راستین آن بوده است. انقلاب‌های اروپایی از دوران باستان تا قرن بیستم همگی در این ویژگی مشترک بوده‌اند. اما انقلاب‌های ایران این‌گونه نبوده‌اند.