20 مرداد 1400
ایران بین ناسیونالیسمِ اسلامی و سکولاریسم
انقلاب مشروطۀ ایران غالباً همهجانبه بررسی نمیشود. بیشتر مباحث ناظر به دو جنبۀ آن است: 1) آرمانهای اجتماعی-سیاسی، 2) جریان مشروطهخواهی در تهران (و حداکثر تبریز). وضعیت دیگر شهرهای ایران معمولاً بررسی نمیشود. بهعلاوه، منافع صنفی-طبقاتی و تعارض آنها را نیز درست بررسی نمیکنند. نویسنده در این پژوهش آکادمیک به دیگر شهرهای ایران در آن زمان سر میزند تا ما را با وضعیت عینیشان آشنا کند. دوم اینکه نشان میدهد تعارض منافع گروههای مختلف چه تأثیری بر همراهی یا مخالفت با جریان مشروطهخواهی داشته است. بدین ترتیب، تنوع، پیچیدگی و کثرتِ خردهجریانهای مشروطهخواهی نیز آشکار میشود.
15 اسفند 1399
بهدرود رفیق
اغتشاش. اغتشاش. بله؛ اغتشاش. دعوا هم بود. ولی دعوا دربارۀ تاپالۀ اسب بود. این چیزها، از میان فضولات دیگر حیوانات، خوراک بهتر و مغذیتری بود؛ زیرا لابهلایاش دانههای درست گندم یافت میشد. البته که حاضر بودند خود اسبهای مرده و متعفن را هم بخوردند، اما چیزی نمییافتند. اصلاً مگر اسبی مانده بود؟ بله؛ اسبهای دولتی معدودی اینجا و آنجا پرسه میزدند، ولی کسی جرأت نداشت به آنها نزدیک شود؛ مگر اینکه از جانش سیر شده باشد. از چیز دیگری که نمیشد سیر شد. آخر مگر چقدر تاپالۀ اسب گیر آدم میآمد با وجود آن همه گرسنه و قحطیزده؟!