بهدرود رفیق
15 اسفند 1399
اغتشاش. اغتشاش. بله؛ اغتشاش. دعوا هم بود. ولی دعوا دربارۀ تاپالۀ اسب بود. این چیزها، از میان فضولات دیگر حیوانات، خوراک بهتر و مغذیتری بود؛ زیرا لابهلایاش دانههای درست گندم یافت میشد. البته که حاضر بودند خود اسبهای مرده و متعفن را هم بخوردند، اما چیزی نمییافتند. اصلاً مگر اسبی مانده بود؟ بله؛ اسبهای دولتی معدودی اینجا و آنجا پرسه میزدند، ولی کسی جرأت نداشت به آنها نزدیک شود؛ مگر اینکه از جانش سیر شده باشد. از چیز دیگری که نمیشد سیر شد. آخر مگر چقدر تاپالۀ اسب گیر آدم میآمد با وجود آن همه گرسنه و قحطیزده؟!
منظومه در میان بدایه و نهایه
5 اسفند 1399
موضوع این یادداشت نسبتسنجی میان شرح منظومه و دو کتاب بدایة الحکمة و نهایة الحکمة است. نتیجۀ بحث این خواهد بود که، از جهت آموزش مقدماتی سنت فلسفۀ اسلامی، شرح منظومه بر دو اثر دیگر به طور کلی ترجیح دارد. تفصیل بحث، برشمردن و توضیح وجوه این رجحان است.
زنده باد کتابهای زرد
15 دی 1399
هر چند وقت یکبار کسی از میان قشر تحصیلکردگان بلند شود و به این وضع اعتراض کند. شنیدهام تازگی این کار به صداوسیما هم کشیده شده و برنامۀ ویژهای برای کوبیدن کتابهای زرد پخش شده است. بله، کتابهای پرفروش کشور کتابهای زرد و سطحی هستند. خب حالا از این امر ناظر به واقع چه نتیجۀ هنجاری و ناظر به ارزشی باید گرفت؟ این کتابها را باید جمع کرد، ممنوع ساخت، اجازه چاپ نداد و…؟