این کتاب ماندگار
17 فروردین 1401
نویسنده در همۀ دورههای تاریخ 250 هزارسالۀ بشریت فقط به مفصلهای مهم تاریخ، نقاط عطف، نکات کلیدی، کلیترین تغییرات، بزرگترین رخدادها و اصلیترین ویژگیها میپردازد. بدینترتیب، نگاهی کلی، کلان و یکپارچه را بهراحتی در اختیار خواننده قرار میدهد. ولی فایدۀ این کتاب صرفاً این نیست که با یک تحقیقِ مستندِ عالی، ما را از تاریخ بشریت آگاه میسازد. بلکه دانشی که این کتاب به ما ارزانی میکند برای همۀ مطالعات بعدی تاریخی اولاً یک پشتوانه است و ثانیاً پیشزمینهای لازم. در واقع این کتاب، کل نقشه و جغرافیای تاریخ را برای ما ترسیم میکند و ازین پس میتوانیم هر اثر و دادۀ تاریخی را در جای خودش قرار دهیم و مختصاتش را بهخوبی بشناسیم.
نخستین فراخوان کتابپردازی ماهدبوک
14 فروردین 1401
شما هم به این دورهمی باصفای کتابی دعوتید! یکی از این کتابها را انتخاب کنید و آن را خوب بخوانید، و بعد از آنکه به محتوایش فکر کردید و جرقۀ ایدههای نوشتاریتان دربارۀ آن به چشم آمد، دستبهکار شوید و ۳۰۰-۴۰۰ کلمه مطلبی خلاقانه و دلچسب دربارهاش بنویسید و برندۀ هدیۀ صدهزارتومنی ماهدبوک شوید!
آنگه که خود را یافتم
11 فروردین 1401
من خود را در قامت استاد دانشگاه جوان خوشآتیهای به خاطر میآورم که در جریان آخرین اطلاعات و پیشرفتهای جدید بود. اینک با شنیدن بسیاری از سخنرانیهای جدید سردرگم میشوم، البته نه به اندازۀ گوش دادن به سخنرانیهایی با موضوع تحریک مغناطیسی مغز. آنان به توضیح روشهای محرک و بازدارندۀ مراکز حیاتی در مغز میپردازند که بدون هیچ عوارضی، بدون استفاده از دارو، بسیار دقیقتر و مؤثرتر عمل میکند. آیا آیندۀ حوزۀ کاری من این بود؟ در سال 1957 که من رزیدنسی را شروع کردم، رواندرمانی هستۀ اصلی روانپزشکی محسوب میشد، اما اینک گفتگو دربارۀ رواندرمانی بسیار اندک است.
برای خواندن متن کامل این بریده از کتاب بر روی تصویر کلیک کنید.
کاربرد مغز در زندگی!
8 فروردین 1401
پژوهشهای گستردۀ علمی-تجربی در باب سازوکارهای مغز به نتایجی مهم و مطمئن رسیده است. بسیاری از این نتایج پیامدهای عملی جدی دارند. به همین دلیل، دستکم باید با کاربردهای آن نظریات آشنا شد. کسانی که دغدغۀ زندگی خوب را دارند، نباید این یافتهها را نادیده بگیرند؛ چراکه میتوانند اثری جدی بر ارتقای کیفیت زندگی داشته باشند. در همین زمینه پیشنهاد میشود یکی از این دو کتاب عالی مطالعه شود. علیرغم تفاوتها، همپوشانی زیادی دارند و بیشتر مباحث مشترک است.
فلسفهای برای شبکههای اجتماعی
4 فروردین 1401
فلسفۀ قارهای، این فلسفۀ فوقنظریِ پیچدرپیچ، کاربردیترین فلسفه در ایران است. یک کتاب فلسفۀ قارهای بخوانید و یک عمر راحت باشید؛ اگرچه خواندن همان یک کتاب، یک عمر زمان میبرد! البته اگر بنا باشد که آن را خوب بفهمید؛ که صدالبته چنین بنایی در کار نیست. چراکه هیچکس نمیفهمد که شما فهمیدهاید یا نفهمیدهاید؛ زیرا هیچکس این فلسفه را نفهمیده است و لذا نفهمیدن دیگران را هم نمیفهمد. خوبی این فلسفه همین است. هیچکس حاضر نیست آن را بفهمد و، از آن مهمتر، هیچکس حاضر نیست بگوید من این موضوع یا این مسئله را نفهمیدم. هر چقدر هم نامفهومتر باشد، بیشتر ادای فهمیدن درمیآورند. لذا هر چقدر بیشتر آن را نفهمید، دیگران بیشتر باور میکنند که آن را فهمیدهاید. همین امر کار آدم را راحتتر میکند.
آثار و اندیشههای زیگموند فروید
28 اسفند 1400
مختصرترین، روشنترین، سادهترین و در عین حال جامعترین کتاب برای آشنایی با زندگی، آثار و اندیشههای فروید. جریان تغییر و تطور نظریات فروید و انتشار نوشتههایش به موازات سیر زندگیاش بررسی میشود. نویسنده با تسلطی کمنظیر – تسلطی که نتیجۀ چند دهه کار علمی و عملی است – علاوه بر همۀ کتابها و مقالات فروید، حتی 50 جلد نامههای او را هم کاویده است، زیرا روشنگری در باب برخی مسائل مبهم را میتوان در نامههایش جست. مقدمهای مفصل در باب روششناسی فهم فروید و پیوستی بلندبالا از همۀ اصطلاحات روانکاوی ارزش اثر را مضاعف کردهاند. اینها و دیگر ویژگیها این کتاب را در جایگاه مرجعی بیهمتا، هم برای متخصصان و هم علاقمندان غیرمتخصص، نشاندهاند.
قطعۀ گمشدۀ پازل ایران
24 اسفند 1400
آرتور کانولی (1807-1842) افسر انگلیسی پردلوجرأتی بود. او در مرکز آسیا، حولوحوش کوههای هیمالیا، مشغول به خدمت بود تا اینکه در یک ماجراجویی جیمزباندی خواست همکار اسیرش را از دست ازبکها نجات دهد. ولی برخلاف هموطن آیندهاش، خودش هم خِفت شد. امیر بخارا دستور داد او را در چاهی بیندازند که پر از مارمولک و حشرات بدجنس بود. دو ماه آزگار آنجا گرفتار بود و معلوم نیست که در آن مدت مارمولکها و حشرات او را میخوردند یا او آنها را میخورد؛ زیرا وقتی که او را بیرون کشیدند، هنوز نیمهجانی داشت. عاقبت امیر نصرالله بهادرخان (1827-1860) دستور داد او را سر ببرند و تمام. اما کانولی آنجا چه میکرد؟
انسانیت: تاریخ اخلاقی سده بیستم
21 اسفند 1400
به موجب برآوردهای یک آمریکایی، در جنگ جهانی دوم، بمباران منطقهای آلمان حدود 305 هزار غیرنظامی را کشته بود. ادارۀ آمار فدرال در ویسبادن بعد از جنگ تعداد غیرنظامیان کشتهشده را 593 هزار نفر اعلام کرد. اما باید به واقعیتی که در ورای این آمارها قرار دارد دقت کنیم. در ژوئیه سال ۱۹۴۳ بمباران هامبورگ آغاز شد. بریتانیا به کمک آمریکا حملۀ هوایی بسیار عظیمی به راه انداخت. آسمان شهر در شب ظرف چند دقیقه بدل به جهنم شد. بمبها بر شهر باریدن گرفت و آتشسوزی حاصل از آنها به طوفان عظیمی از آتش بدل شد. حرارت آن به ۸۰۰ درجه میرسید...
برای مطالعۀ متن کامل این بریده از کتاب، بر روی تصویر کلیک کنید.