شنهای عرب
نویسنده: ویلفرد تسیجر
مترجمان: احمد سلامیتبار و صالح آلبوغبیش
ناشر: نشر شادگان
کتابی خیلی خوب با ترجمهای بسیار بد و چاپی افتضاح. با وجود این فاجعۀ نشر، کتاب به همین صورت هم ارزش خواندن دارد. ویلفرد تسیجر (1910-2003) قبل از مدرنیزاسیونِ شبهجزیرۀ عربستان، سبک زندگی اصیل عربهای آن خطّه را دید و تجربه کرد. وی از سال 1945 تا 1950 در میان عربهای بدوی آن منطقه همدلانه زیست و دو بار با آنان صحرای عظیم و مرگبار ربعالخالی را با شتر و حداقل امکانات درنوردید. گزارشش از آن سفرها، حوادث و فرهنگ عربهای بادیهنشین شگفتانگیز و آموزنده است. تسیجر آن تجربۀ دشوار و مُهلک را بهترین، معنادارترین و سعادتآمیزترین دورۀ عمرش میدانست.
گزارمان هم چشم!
همین اول کار، هنوز هیچی نشده، برخی از دوستان کتابدوست پیامپسغام فرستادهاند و میفرمایند که از معرفی کتابها استقبال میکنند، اما طولانی بودنشان کار خواندن را سخت میکند. پیشنهاد کردهاند کتابها را بهطور مختصر معرفی کنیم.
من نمیدانم کسی که حوصلۀ خواندن یک معرفی هزارکلمهای را ندارد، چطور میخواهد اصل کتاب را مطالعه کند؟!
با وجود این، پیشنهاد وسوسهکنندهای بود و دوست داریم آن را انجام دهیم. البته معرفیهای بلند سر جای خودشان خواهند بود، اما معرفیهای خیلی کوتاه برای بعضی از کتابهای خیلی خوب خواهیم نوشت؛ آنقدر کوتاه که خواننده قبل از اینکه پلک بزند، چشمهایش آن را یک لقمه کند. همچنین کتابهای خیلی خوبی را معرفی میکنیم که چندان مشهور نیستند. همه به شرط چاقو!
این را هم عرض کنم که این نوع معرفی کتاب، در دنیا مرسوم است. نمونۀ برخی از آنها را در پشت جلد کتابها دیدهاید؛ معرفیهای 150 و 100 کلمهای. حتی معرفیهای 50 و 25 کلمهای هم مینویسند. این نوع معرفیهای بسیار کوتاه را Annotation مینامند. اساتید فن این کلمه را به گزارمان ترجمه کردهاند. ما هم برای شما از همینها خواهیم نوشت.
سپاس از تنبلی دوستان!
سردبیر
سردبیر ماهدبوک