زندگی خوب و نرم‌افزارهایش

بدون یک فلسفۀ خوب، ما فقط پاسخ‌هایی سطحی و سخیف برای مسائل زندگی پیش‌فرض می‌گیریم. مثلاً، ملاک و معیار زندگیِ خوب داشتن امکانات بهتر و مصرف کردن بیشتر است؛ زندگیِ خوب زندگیِ مرفّه و تجملی است. اما مگر زندگی جنبۀ نرم‌افزاری ندارد؟ اگر دارد، آیا نباید به همان میزان که به سخت‌افزار‌های زندگی بها می‌دهیم، به نرم‌افزار زندگی نیز اهتمام داشته باشیم؟ اگر بخواهیم این استعارۀ نرم‌افزار را ادامه دهیم، باید بگوئیم که در عمل به چند اپلیکیشن نیاز داریم که روی ذهن‌مان نصب کنیم. چند اپلیکیشن؟ اریک وینر می‌گوید چهارده‌تا. هر کدام را از یکی از فرزانگان برجستۀ تاریخ می‌گیریم.

[ برای خواندن متن کامل این معرفی کتاب، روی تصویر کلیک کنید. ]


خبر اکسپرس

اریک وینر لعنت می‌فرستد بر همۀ سلبریتی‌ها و زرق و برق رسانه‌ای. چراکه ما را از زندگی خردمندانه محروم ساخته‌اند. این زندگی نیاز به ورزه‌هایی دارد که اکتسابی‌اند. آن‌ها را می‌توانیم از چهارده فرزانۀ تاریخ بیاموزیم: مارکوس اورلیوس (بیرون آمدن از رختخواب)، سقراط (حیرت)، روسو (قدم زدن)، ثورو (دیدن)، شوپنهاور (گوش دادن)، اپیکور (لذت بردن)، سیمون وی (توجه کردن)، گاندی (مبارزه)، کنفوسیوس (مهربانی)، سی شوناگون (قدردانی)، نیچه (افسوس نخوردن)، اپیکتتوس (از پس امور برآمدن)، دو بووار (پیر شدن)، مونتنی (مردن). وینر هم خوانشی امروزی از آن‌ها دارد و هم مباحث را در یک قالب روائی بدیع و جذاب ریخته است. هر سه ترجمه خوب است.