به گمانم گرانیها شباهت زیادی به کرونا داشته و دارد؛ درست مثل کرونا با یک موج شروع شد و هنوز هم امواجش ادامه دارد و حساب اینکه در حال حاضر در موج چندمش قرار داریم از دستمان در رفته است و هیچکس هم نه مسئولیت ایجادش و نه مسئولیت رفعش را بر عهده نمیگیرد. اما با این حال، درست مثل همان هم، همهمان برایش روزی را به خاطر داریم که نقطۀ شروع آن نکبت میدانیمش. از نگاه من، اولین موجِ گرانیِ به خاکسیاهنشاننده مربوط به اواخر اردیبهشت یا اوایل خرداد سال 1397 شمسی میشود، نشان به آن نشان که تقریباً همزمان با فیلترینگ تلگرام بود!
در همان روزها من شغلم را از دست دادم و مجبور شدم ذخیرۀ مالیام را جیرهبندی کنم. به همین علت هم خودم را ملزم کردم تا وقتی دوباره سر کار نرفتهام پایم را در هیچ کتابفروشیای نگذارم، اما امان از هوس؛ امان از نفس اماره؛ و امان از پایی که هرز میرود به سمت کتابفروشیها! وقتی وارد کتابفروشی شدم گویی مست بودم، اما بهمحض دیدن قیمتهای پشتِ جلد، مستی از سرم پرید. باید به عواقب این هوس فکر میکردم. باید آتشِ جهنمِ بعد از این دنیای پر زرقوبرق را متصور میشدم. باید دامن کارت بانکیام را پاک نگه میداشتم؛ حتی انگشتهای هوسدانیام را به صورت تخیلی با شعلۀ شمعی تخیلی سوزاندم اما افاقه نکرد! در نهایت تصمیم گرفتم که اگر قرار است دامنی لکهدار شود، به وسیلۀ یک نویسنده یا مترجم با کمالاتِ ارزانقیمت لکهدار شود. برای نفسم شروط متناقض گذاشتم که چیزی با مشخصات آن نیابد. مگر میشود اثری از یک نویسنده یا مترجم با کمالات وجود داشته باشد و در عین حال ارزان هم باشد؟! آن هم در این گرانی!
همینطور که به چشمچرانی مشغول بودم، ناگهان نام نجف دریابندری و قیمت سیزده هزار تومانی پشت جلد، فریادم از دست دیده و دل را به هوا برد! واقعاً که باید خنجری از فولاد میساختم و در دیده فرو میکردم تا این دل وامانده آزاد میگشت؛ اما چه سود که هر چه دیده دیده بود، دل یاد کرده بود. دریابندریِ خوشقیمت چیزی نبود که بتوان از آن گذشت، آن هم در این گرانی! وقتی کِیس مناسب را یافتم، به خانه برگشتم و آن را در قفسه قرار دادم تا در یک موقعیت خوب به سراغش بروم. نمیدانم منتظر چه شرایطی بودم، اما فکر میکردم برای خواندن چیزی از نجف دریابندری باید شرایط و مناسک رویاییای را تدارک ببینم. در طول دورانی که در قفسه بود چند بار به سراغش رفتم ولی چون هربار آمادگی روحی و روانیاش را نداشتم، از خود راندمش. سرانجام باری دیگر در سومین سالگرد اولین دیدارمان باهم ملاقات کردیم. اینبار کاملاً آماده بودم. فهرست و یادداشت مترجم را که خواندم فهمیدم آنروز نفس اماره و دیده و دل، هر سه کارشان را خوب انجام داده بودند!
شاید بگویید که حالا مگر چیست این کتاب که من اینقدر آسمان و ریسمان به هم میبافم. خواهم گفت. آیا روزی در زندگیتان بوده که با خودتان گفته باشید: «کاش چیزی یا کسی بود که برایم ساده و گویا و قابلفهم، بدون اینکه گیجم کند و به من احساس خرفت بودن دهد، از وادی هنرهای تجسمی، از ایسمهای آن، از تاریخ آن، از هنرمندان آن و از زیباییشناسی برایم حرف میزد»؟ اگر برای یکبار هم چنین خواستهای از ذهنتان عبور کرده باشد پس میتوانم به شما مژده دهم که بله! آن چیز و آن کس وجود دارد: «معنی هنر» همان چیز است و «هربرت رید» و «نجف دریابندری» همان کسانی که به خوبی این کار را انجام دادهاند.
هربرت بهخوبی و سادگی توضیح میدهد که حس زیباییشناسی چیست، مشخصات یک اثر هنری زیبا چه میتواند باشد، مکاتب هنری چه بودهاند، از کجا آمدهاند، چهطور هنر و زیبایی را از هم تمییز دهیم؟ آیا هنر بی محتوا زیباست؟ اصلاً چیزی که از نظر انسان معاصر زیباست در قرون پیشین هم زیبا محسوب میشده است؟ و اگر نه، علت چیست؟ چه کسی و چه چیزی خفن بودن تابلوی مونالیزا را تعیین میکند؟ چه چیزی باعث میشود که اهرام ثلاثه اینقدر در بوق و کرنا باشند و آیا بودنشان در بوق و کرنا درست است؟ هنر سلتی، چینی، گوتیک، قبطی، ایرانی چه ویژگیهایی دارند؟ وظیفۀ هنر چیست؟ چرا اسم باروک باروک است و روکوکو روکوکو؟ فرق رئالیسم و ناتورالیسم در چیست؟ امپرسیونیسم و پستامپرسیونیسم چه؟ شخصیت و زندگی روبنس چگونه بود؟ ترنر چه؟ چه شد که ترنر بیشتر از بلیک در یادها ماند؟ مگر آثار او چه ویژگیهایی داشت؟ کانستبل، شاگال، گوگن، کله، کروا، رنوار، سزان، ونگوگ، دالی چگونه کانستبل، شاگال، گوگن، کله، کروا، رنوار، سزان، ونگوگ و دالی شدند؟! کارکرد هنر در جامعه چیست؟ هربرت تمام اینها را بدون پرحرفی و زیادهگویی، صریح و مستقیم و لقمهگرفتهشده، بدون آغاز کردن از آدم و حوا، برایمان میگوید و نجف، تمام اینها را با انتخاب درستترین واژهها و نزدیکترین لحن به هربرت، برایمان به زبان فارسی بازگو میکند.
شاید بپرسید حالا اینها را هم فهمیدیم، از کجا بدانیم نقطه نظر خود هنرمندان در اینباره چه بوده است؟! هربرت و نجف گریزی به این بخش هم زدهاند و به هنر از نگاه تولستوی و ماتیس و به طور کلی هنرمند نیز پرداختهاند. میتوان گفت چیزی در رابطه با هنر نیست که سؤالش در ذهن شکل بگیرد و جوابش را در این کتاب نتوان یافت؛ و جالبتر اینجاست که این کتاب، در اصل، مجموعهمقالاتیست که در ۱۹۳۱ نوشته شده است و اگر ادعا کنم که با گذشت نود سال از انتشار آن، هنوز هم مطالبش از هزار کتاب هنری قطور و گران، مفیدتر و کاربردیتر و سازندهتر است، بیراه نگفتهام. اگر باور ندارید، میتوانید امتحان کنید؛ دریابندریِ خوشقیمت هنوز هم در دستۀ دارای کمالات جای میگیرد و کماکان چیزی نیست که بتوان از آن بهسادگی گذشت، آن هم در این گرانی!
معنی هنر
نویسنده: هربرت رید
مترجم: نجف دریابندری
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
ممنون که معرفیاش کردی *-* و به این خوبی 🙂
این کتاب رو خیلی جذاب معرفی کردید؛ شد یکی از کتابهای صف «بهزودی»هام 🙂 ممنونم.