داستان یک روستا

راوی قصه یک خانوادۀ کشاورز است. راوی گاهی زن خانواده، گاهی مرد خانواده، و در فصلی پسر خانواده است. اما شخصیت مهم قصه مرد جوانی است به نام «براردو»، که مثل بقیه بی‌دل‌وجرأت نیست. در زندگی مردم روستا، زمین و آب حرف اول و آخر است. اول زمین و آب، بعد خدا و سیاست و بقیۀ چیزها؛ آن هم در جایی که کشاورزی به‌زور خرج بخور و نمیر آدم را می‌دهد. بعد این وسط مردم شهر و اهل قدرت، هر روز با یک بهانه‌ای، مالیاتی ببندند به ناف اهل روستا تا یک‌جوری تیغشان بزنند. اوضاع وخیم و وخیم‌تر می‌شود. آیا مردم اعتراض می‌کنند؟

[ برای خواندن متن کامل این معرفی کتاب، بر روی تصویر کلیک کنید. ]