1 دی 1403
تنهایی
هیچ دانشی نمیتواند همۀ ابعاد «تنهایی» را بهتنهایی پوشش دهد. لذا نویسنده از فلسفههای مدرن، مکاتب روانشناسی و آثار ادبی گوناگون برای بررسی این مسئلۀ فراگیر استفاده میکند. او تاریخ تنهایی را از دوران باستان تا دورۀ معاصر بررسی میکند، اما نشان میدهد که تنهایی ویژگیِ غیرتاریخی و جداییناپذیر وجود بشری است. تنهایی ریشه در آگاهی خاص انسان دارد؛ آگاهی بازتابی و خودآگاهی او. این آگاهی بهقدری غلیظ است که او را از سایر موجودات، از جمله همنوعان، جدا میسازد و به تنهاییاش دامن میزند. علاوه بر این، نویسنده به انواع تنهایی و به امور گوناگون مرتبط با آن میپردازد.
23 اسفند 1402
چرا به دین محتاجیم
کتابی علمی و غیرالهیاتی در دفاع از دینداری. ظاهراً یافتههای علوم تجربی (زیستشناسی تکاملی، عصبشناسی، روانشناسی) ریشههای دینورزی، کارکرد آن و غایتش را تهدید میکنند. اما نویسنده نشان میدهد که ریشههای نیاز ما به دینداری بسیار عمیقاند، دین هنوز هم کارکردی موفق دارد، و غایتش همچنان موجّه است. برای مواجهه با رنجها، مشکلات و بیمعنایی، دین همچنان دردسترسترین و آزمودهشدهترین راه است، زندگی جمعی را بهسامان، و خشم و خشونت را مهار میکند، و نهفقط مانع لذت و شادی نیست، بلکه سازوکاری خاص برای خلقشان دارد. و هر جانشینی برای دین، در نهایت، بهصورت نوعی دین درمیآید با مناسکی گسترده و پیچیده.
1 آبان 1402
زنده باد کتابهای ضدکلاهبرداری!
آن لحظه به یاد کتابهای خوبی افتادم که در زمینۀ روانشناسی خوانده بودم. به اندازۀ یکیدو جلسه برای خریدن آنها پول داده بودم و با خواندنشان در برابر چنین کلاهبرداری عظیمی واکسینه شده بودم. همانجا یکباره نکتهای مهم برایم روشن شد: کسی که چیزی از روانشناسی نداند، نمیتواند از بازار مکارۀ مشاوران استفاده کند. کسی که میخواهد به سراغ آنها برود، باید خوب از روانشناسی سر دربیاورد. در غیر این صورت، همۀ هزینههای مالی و زمانی او به باد میرود، و چهبسا زندگیاش به فنا. بیشتر کارشناسان ادعائی حوزۀ روانشناسی و نیز سایر حوزهها، همچون اقتصاد و جامعه و فلسفه و همهچیز، آگاهانه یا ناآگاهانه، سرمان شیره میمالند.
[ با کلیک روی تصویر، متن کامل این یادداشت را بخوانید. ]
14 خرداد 1402
رواندرمانی اگزیستانسیال
بیماری نتیجۀ عدم تعادل میان عوامل بیماریزا و مقاومت میزبان است. عوامل بیماریزا همیشه در بدن هستند، نیز فشارهای روانی که از زندگی جداییناپذیرند و همۀ افراد با آنها دست به گریبانند. ابتلای فرد به بیماری بستگی به مقاومت بدن در برابر عامل بیماریزا دارد: وقتی مقاومت پایین بیاید، بیماری پدیدار میشود، حتی اگر تهاجم عامل بیماریزا تغییری نکند. پس همۀ انسانها سرگشتهاند، ولی بعضی قادر به کنار آمدن با این وضع نیستند: ناهنجاری روانی فقط به وجود یا فقدان فشار روانی وابسته نیست، بلکه تعامل میان فشار روانی همهجایی و سازوکارهای دفاعی فرد نیز نقش مهمی در آن دارد.
[ برای خواندن متن کامل این بریده کتاب، روی تصویر کلیک کنید. ]