چه مرگم است؟

رولو می می‌خواهد راهنمای انسان درمانده‌ای باشد که نمی‌داند چه مرگش است و از سردرگمی در این دنیای قشنگِ نو کلافه شده است. ره‌آورد این راهنمایی کشف وجود است؛ وجودی که از فرط نزدیکی نامرئی است. چه بودن و چگونه بودن، ما را از خودِ بودن (هستی) غافل کرده است. بیگانگی از وجود بیگانگی از خود است. درمان فقط از راه درک و تجربۀ ناب هستیِ خویش میسر است. و همۀ ساکنان جهان مدرن نیازمند درمانند.