برق نقره‌ای

شرلوک هولمز سرش را با حالتی جدی تکان داد و گفت: «می‌دانی واتسن، یکی از اشکالات ذهن آدمی مثل من این است که ناچارم به همه چیز از زاویۀ موضوع تخصص خود نگاه کنم. تو به این خانه‌های پراکنده نگاه می‌کنی و از زیبایی آن‌ها به وجد می‌آیی. وقتی من به آن‌ها نگاه می‌کنم تنها فکری که به ذهنم خطور می‌کند احساسِ انزوای آن‌ها است، و این‌که در آن‌ها چقدر می‌توان به‌راحتی و با جسارت مرتکب جنایت شد.»

[متن کامل این بریده از کتاب را با کلیک بر روی تصویر بخوانید]