25 آبان 1403
تفسیر فرهنگها
برخی اندیشهها با نیروی سهمگین در فضای فکری ناگهان پدیدار میشوند. این اندیشهها به یکباره بسیاری از مسائل را حل میکنند، چندان که بشارت میدهند در آینده به همۀ مسائل بنیادی پاسخ خواهند گفت و همۀ قضایای مبهم را روشن خواهند ساخت. هر کس این اندیشهها را راهگشای نوعی علم نوپدید و کانونی مفهومی در نظر میگیرد که نظام تحلیلی فراگیری را میتوان حول آن بنا کرد. ولی پس از آنکه این اندیشۀ نوپدید برای ما روشن شد و به بخشی از خزانۀ عمومی مفاهیم نظری ما تبدیل شد، چشمداشتهای ما از کاربردهای عملی آن متوازنتر میشود و محبوبیت بیشازاندازهاش فروکش میکند.
+ برای خواندن متن کامل این بریده کتاب روی تصویر کلیک کنید.
1 شهریور 1403
هوشنگ گلشیری
شانزده مصاحبۀ جذاب دربارۀ هوشنگ گلشیری (1316-1379) بهعلاوۀ چند پیوست (زندگینامه، فهرست آثار، سالشمار زندگی و مجموعهای از دهها عکس). مصاحبهشوندگان عبارتند از: خویشاوندان (مادر، همسر، خواهر و خواهرزاده)، دوستان (ضیاء موحد، محمد حقوقی، ناصر مطیعی، بهمن فرمانآرا و...)، شاگردان، همراهان و کسانی که او را میشناختند. پرسشها دربارۀ زندگی شخصی، اخلاق فردی، خاطرات خاص، روش خواندن و نوشتن، فعالیتهای ادبی و سیاسی گلشیری هستند، نیز کتابهایی که میخواند و عقایدی که داشت. خواننده هم با یک حالوهوای کلان فرهنگی-اجتماعی آشنا میشود و هم با یک زمانۀ تاریخی. کتاب پر است از نکات عبرتآموز در زمینههای گوناگون، و برای علاقمندان به ادبیات معاصر ایران درسهای بسیاری دارد.
5 اسفند 1402
بحرانِ بحران
پژوهشی جامعهشناختی با سویۀ فلسفی. مختصر اما پرمغز، کمحجم ولی پرچگال، و نسبتاً دشوار. مسئلۀ محوری بحران معنای زندگی در زیستجهان مدرنیته است. برای رسیدن به نتیجه، چگونگی شکلگیری معنا در زندگی فردی و اجتماعی، و ویژگیهای مثبت و منفی مدرنیته دقیق بررسی میشوند. معلوم میشود همیشه شرایط معناداری حامل امکانهای بحران معنا هم هستند. و بر این نکتۀ کلیدی تأکید میشود که ویژگی اصلی مدرنیته سکولاریسم نیست، بلکه پلورالیسم است که سکولاریسم یکی از گزینههای آن است. لذا مدرنیته حتی امکان معناهای متعالی و دینی را حمل میکند. نویسندگان راهحلهایی فردی و اجتماعی نیز برای بحران معنا ارائه میکنند. ترجمۀ دکتر مرشدی بهتر است.
14 فروردین 1400
بدآموزی یک خودآموز
> این کتاب جنجالی تا این لحظه به چاپ هفتم رسیده است. بسیاری با شور و شعف آن را خریدهاند به این امید که چیزی بیاموزند. مسئله این است که خوانندگان این کتاب گمان میکنند با مطالعۀ این کتابِ چهارصد صفحهای با حقیقت دیکتاتوری آشنا میشوند. اصلاً اینطور نیست. این کتاب جالب و سرگرمکننده به خواننده شناختی جدی، مبنایی و فلسفی در موضوع دیکتاتوری ارائه نمیکند. به عبارت دیگر، هرچند عنوان کتاب ادعا میکند که این اثر خودآموز است، در واقع باید آن را بیشتر نوعی بدآموزی به شمار آورد.
23 اسفند 1399
یادداشتهای پنجساله
برای اینکه ببینیم مارکز چه نویسندۀ خوبی است، لازم نیست رمانهای اصلیاش را بخوانیم. این مجموعه مقالات روزنامهای نشان میدهد که در نویسندگی فوقالعاده کاربلد است. او موضوعات بسیار جالبی را هم انتخاب میکند. مقالۀ نهم به ما هم مربوط میشود، چون دربارۀ یک ایرانی بیچاره و سرگردان است؛ با این عنوان: «بیماری سیاسی محمدرضا پهلوی».
15 اسفند 1399
بهدرود رفیق
اغتشاش. اغتشاش. بله؛ اغتشاش. دعوا هم بود. ولی دعوا دربارۀ تاپالۀ اسب بود. این چیزها، از میان فضولات دیگر حیوانات، خوراک بهتر و مغذیتری بود؛ زیرا لابهلایاش دانههای درست گندم یافت میشد. البته که حاضر بودند خود اسبهای مرده و متعفن را هم بخوردند، اما چیزی نمییافتند. اصلاً مگر اسبی مانده بود؟ بله؛ اسبهای دولتی معدودی اینجا و آنجا پرسه میزدند، ولی کسی جرأت نداشت به آنها نزدیک شود؛ مگر اینکه از جانش سیر شده باشد. از چیز دیگری که نمیشد سیر شد. آخر مگر چقدر تاپالۀ اسب گیر آدم میآمد با وجود آن همه گرسنه و قحطیزده؟!