چرا به دین محتاجیم

کتابی علمی و غیرالهیاتی در دفاع از دین‌داری. ظاهراً یافته‌های علوم تجربی (زیست‌شناسی تکاملی، عصب‌شناسی، روان‌شناسی) ریشه‌های دین‌ورزی، کارکرد آن و غایتش را تهدید می‌کنند. اما نویسنده نشان می‌دهد که ریشه‌های نیاز ما به دین‌داری بسیار عمیق‌اند، دین هنوز هم کارکردی موفق دارد، و غایتش همچنان موجّه است. برای مواجهه با رنج‌ها، مشکلات و بی‌معنایی، دین همچنان دردسترس‌ترین و آزموده‌شده‌ترین راه است، زندگی جمعی را به‌سامان، و خشم و خشونت را مهار می‌کند، و نه‌فقط مانع لذت و شادی نیست، بلکه سازوکاری خاص برای خلق‌شان دارد‌. و هر جانشینی برای دین، در نهایت، به‌صورت نوعی دین درمی‌آید با مناسکی گسترده و پیچیده.


خدا و عواطف

علی‌رغم اختصار، پژوهش فلسفی دقیق و کم‌نظیری در حوزۀ الهیات برای پاسخ به این مسئله: آیا خداوند از مخلوقاتش متأثر می‌شود یا خیر؟ بررسی جامع نویسنده با پرداختن به سرشت عواطف آغاز می‌شود. سپس، ادلۀ مدافعان خدای تأثیرپذیر و خدای تأثیرناپذیر جداگانه بررسی می‌شوند. سه عاطفه بیش از سایر عواطف محل بحث‌اند: عشق خدا، خشم او و همدلی‌اش. به نظر می‌رسد که امروزه کمیت هواداران نظریۀ تأثیرپذیری خدا بیشتر و ظاهراً کفۀ دلایل این نظریه سنگین‌تر است، اما کتاب بدون نتیجۀ قطعی به پایان می‌رسد. این چالش فلسفی پیچیده و جذاب در اندیشۀ خوانندۀ علاقمند ادامه می‌یابد.


دربارۀ دین

دینداری سنتی آن‌چه را که در واقع صرفاً بیان مجموعه‌ای خاص از امور فرهنگی گذشته است، به‌عنوان بینشی دربارۀ حاق دین مطرح می‌کند. دین‌ستیزان معتقدند که اساساً دین چیزی جز همان مجموعه نیست و لذا با ابطالش اعتبار دین هم منتفی است. فیلسوفان دیندار بر این باورند که دین چیزی غیر از آن مجموعه است و با ابطالش اعتبار دین آشکار و حتی بیشتر می‌شود. شلایرماخر، در این کتاب شگفت‌انگیز، دین را به چنان اوجی می‌رساند که از دسترس این نزاع‌ها خارج می‌شود. از نظر او، دین احساسی ویژه است ناشی از شهود بی‌واسطۀ امر بی‌کران. و هر کسی شهود، احساس و، در نتیجه، دین‌داری خاص خودش را دارد.


دربارۀ دین

یک نفر را به من نشان دهید که نیروی داوری، روح مشاهده‌گری، احساس هنری، یا اخلاق را در او پرورش داده و کاشته‌اید؛ آن‌گاه من نیز متعهد می‌شوم که دین را آموزش دهم. البته در دین استادی و شاگردی هست. افرادی هستند که هزاران تن خود را به ایشان پیوند می‌زنند، اما این پیوستن با تقلید کور فرق دارد، و آنان به این دلیل شاگرد نیستند که استادشان ایشان را به این امر واداشته است؛ خیر، او استاد است چون آنان او را به عنوان استاد برگزیده‌اند. آن کس که با بیان کردن دینِ خویش آن را در دیگران برانگیخته است دیگر آن را تحت قدرت خود ندارد تا آنان را پیش خودش نگه دارد.

برای خواندن متن کامل این بریده از کتاب، بر روی تصویر کلیک کنید.


چرا چشمان خدا مشکی است؟

فیلسوفان دین سر این مسئله که تجربۀ امر قدسی بی‌واسطه است یا نه، جنگ و دعوا داشته‌اند. عده‌ای اصرار دارند که همۀ تجربه‌های معنوی با واسطۀ مفاهیم و باورهای پیشینی تجربه‌گر رقم می‌خورند؛ اما برخی می‌گویند که در تجربه‌های ناب دینی و عرفانی، خدا یا تجلی او در وهلۀ اول بدون هیچ واسطه‌ای ادراک می‌شود، و به‌کاربردن مفاهیم و باورها در مقام تشخیص و توصیف رخ می‌دهد. در این میان، ویلیام آلستون تلاش کرد تا نشان‌دهد ادراک خدا بی‌واسطه است و علاوه بر این، تجربۀ دینی را می‌توان منبع وثاقت و اعتبار دین دانست. از نظر او تجربۀ دینی می‌تواند یک روال باورساز قابل اعتماد باشد، همان‌طور که تجربۀ حسی منبع بسیاری از باورهای ماست. در مقابل، فیلسوفان تحلیلی انتقادات زیادی به رئالیسم مستقیم یا خام آلستون داشته‌اند، ولی دکتر بابک عباسی در کتاب «تجربۀ دینی و چرخش هرمنوتیکی» برای این منظور به سراغ فلسفۀ قاره‌ای می‌رود و نقدی بسیار اساسی‌تر ارائه می‌کند.