31 شهریور 1402
عشق بهتر است یا ثروت؟
ماجرای رمان در دوران ادواردی میگذرد؛ همان عهدی که هنوز انباشته از روی و ریای مهوّع عهد ویکتوریاییست. عهد ادعا و غرور و زهد دروغین. زرورقی تصنعی بر گنداب واقعیت جامعۀ امپراتوری بریتانیا. البته فاستر آنقدر خام و ناشی نیست که این زرورق را بردارد تا خواننده را دچار تهوع کند. او هوشمندانه بخشی بسیار نازک از آن زرورق را به تصویر کشیده است تا خواننده با دقت و نگاه تیز متوجه زیر آن شود. البته حکایت گنداب و زرورق حکایت همۀ اقوام و ملتهاست، با اختلاف در کمیت و کیفیت. کسی نمیتواند خود را از اصلِ اصیل این ویژگی تمدنی مبرا بداند.
[روی تصویر کلیک کنید و متن کامل این معرفی کتاب را بخوانید.]
9 تیر 1402
سروانتس
پاپ پیوس روسپیان را تخم شیطان میدانست. دوست داشت تمامیشان را بسوزاند. فرمانی تند و تیز صادر شد که زنان را تبعید میکرد: ظرف شش روز باید که رم را ترک میکردند. سپس پایتخت مقدس پاک و آرامش از نو برقرار میشد. اما بهجای آرامش، آشوب به پا شد. تاجران یکسره به نومیدی و تردید افتادند. صرافان اعلام ورشکستگی کردند. مأموران گمرک اعلام کردند در صورت تبعید روسپیان، ورود کالای تجملی به چنان شدتی افت میکند، که در آینده خزانۀ دولت سالانه بیست هزار دوکا کمبودِ درآمد خواهد داشت، و شهر رم از سکنه خالی میشود.
[ برای خواندن متن کامل این بریده از کتاب، روی تصویر کلیک کنید. ]
20 آبان 1400
چندصد سال تنهایی
حدوداً چهل ترجمه از «صد سال تنهایی» در بازار ایران منتشر شده است؛ و صد البته یکی از یکی بدتر و مزخرفتر. در این بلبشو فقط دوسه ترجمۀ خوب هست. در این یادداشت دوتا از آنها را به طور مختصر بررسی میکنم: ترجمۀ دهۀ پنجاه بهمن فرزانه و ترجمۀ اخیر کاوه میرعباسی. در ابتدا نشان میدهم که به نظرم ترجمۀ بهمن فرزانه همچنان بهترین است. سپس به ارزش ماندگار این داستان اشاره میکنم، و در پایان هم نوبت میرسد به اهمیت داستانگویی در زندگی انسان.