20 دی 1403
روباهی که میخواست خارپشت باشد
روباهی که میخواست خارپشت باشد
مقالۀ بلند خارپشت و روباه در فهرست برترین جستارهای قرن بیستم جای دارد. موضوع این تحقیق درخشان فلسفۀ تاریخ تولستوی است. آیزایا برلین این دیدگاه فلسفی را با محوریت رمان جنگ و صلح بهتفصیل صورتبندی، ریشهیابی، بررسی و نقادی میکند. او بهشکلی عمیق اما روشن تضاد تراژیک میان اعتقاد و استعداد تولستوی را آشکار میکند، میان آنچه میخواست و آنچه میتوانست. در نهایت، تحلیل خود را فراتر میبرد و به تمام گسترۀ تفکر و زندگی بشری تسری میدهد. این جستار فصل دوم کتاب بسیار خوب متفکران روس است، اما بهدلیل اهمیت و جذابیت جداگانه هم منتشر میشود. ترجمۀ نیکوی نجف دریابندری هم بینیاز از تعریف است.
2 بهمن 1401
کارل مارکس در کافه گلدان
کتاب را توی رگ زدم. به همین دلیل، خوب در خاطرم ماند که چه چیزهایی گفته و هر کدام کجای کتاب است. نظم و ترتیب کتاب هم کار یادآوری را آسان کرده بود. در نتیجه، آن را بهراحتی در ذهنم تورق میکردم و دوباره به نکات جالبش نوک میزدم. البته کتاب را تازگیها خوانده بودم؛ آن هم با چه ولع و لذتی! تکههای آن، اینجا و آنجا، به ذهنم چسبیده بود. در حین خواندن که ذهنم کلاً در آن غلت میزد. برای همین، تکههایش با کمترین بهانهای جلوی چشمم میآمدند. کتابِ خیلی خوب روی ذهنِ آکبند آدمی خط میاندازد؛ یا حکم یادگاری کندهکاریشده روی درخت را دارد.
14 خرداد 1401
رمانتیسم و ریشههایش
کتاب آیزایا برلین فینفسه بسیار جذاب و آموزنده است. ولی این اثرِ بسیار خواندنی بیشتر دیدگاه خاص خود برلین را در باب جریان رمانتیسم منعکس میکند. پژوهشهای جدیدتر برخی از نظریات او را زیر سؤال بردهاند. لذا برای شناخت بهتر، دقیقتر و بهروزتر گزینۀ مناسبی نیست. باید به سراغ منابع جدیدتر رفت. کتاب بسیار عالی فردریک بیزر از این جهت برتری دارد و فینفسه پژوهشی بینظیر در این حوزه به شمار میآید. بیزر 1- به ریشههای فلسفی رمانتیسم، تا مبانی متافیزیکیاش، نقب میزند؛ 2- نتایج اخلاقی و سیاسیاش را توضیح میدهد؛ و 3- گسترۀ رمانتیسم فلسفی را با همۀ تنوع و غنای شگفتانگیزش بررسی میکند.
15 اسفند 1400
دو نوع کتاب: خارپشت و روباه
آیزایا برلین تعریف میکند که چند روز مانده به شروع جنگ جهانی دوم، در یکی از مهمانیهای اشرافی، لُردِ آکسفورد به او گفت که در یکی از شعرهای شاعر کلاسیک یونان باستان، آرخیلوخوس، چنین سطری هست: «روباه خیلی چیزها میداند، اما خارپشت یک چیز بزرگ میداند.» این جمله، مثل آذرخش، تمام پهنۀ اندیشه را برای ذهن برلین روشن کرد. در پرتو این روشنگری توانست نویسندگان و اندیشمندان و فیلسوفان و حتی هنرمندان را به دو دسته تقسیم کند: کسانی که روباهاند و آنان که خارپشت. متفکر روباهگونه به جزئیات ظریف و زیاد زندگی انسان توجه میکند و متفکر خارپشتوار به دنبال نظریهای فراگیر است که همۀ هستی و زندگی انسان را پوشش دهد. در این یادداشت میخواهم این دیدگاه را به کتابها تعمیم دهم...
11 تیر 1400
تاریخْبنیادی
سورپرایز مردگان! بله؛ دکتر زریاب خویی (1298-1373) پس از 27 سال که از فوتش میگذرد ترجمۀ این اثر مهم را رونمایی کرد. ماینکه (1862-1954) را میتوان آخرین فرد از نسل فیلسوفان تاریخ قرن نوزدهمی دانست که برخلاف جریان روشنگری و پوزیتیویسم حرکت کردند. او بر این باور است که هر گروهی از انسانها قوانین تاریخی و فرهنگی خاص خود را دارد. اندیشمندان مورد علاقهاش هردر و گوته هستند. مسئلۀ اصلی او در این کتاب تعارض جهانشمولی اخلاق و نسبیت منافع دولت-ملتها در برهههای خاص تاریخی است و سخت دلمشغول جمع میان نیروهای غیرشخصی تاریخ و آزادی فردی انسانهاست. ماینکه با دانشی گسترده، پژوهشی دقیق ارائه میکند. بهعلاوه، کتاب سترگش پر است از نکات و تأملات فراوان. به همین دلیل آیزایا برلین در مقدمهاش بر این کتاب به خواننده تذکر میدهد که در خصوص این کتاب باید وقت و دقتی صرف کند بیش از آنچه درخور کلیگوییهای بیپروا و غالباً سطحی تاریخنگاران اندیشههاست.
20 اردیبهشت 1400
ذهن روسی در نظام شوروی
ایدئولوژیپردازان طبقۀ حاکم عبارتهای ثابتی را که از بر کردهاند با رغبت و مهارت تکرار میکنند، زیرا موقعیت خود را مدیون مهارتی میدانند که در ارائۀ تزهای رسمی به خرج میدهند و نیز جلوه و نمود آنها. مشکل میشود گفت که اعتقاد دارند یا نه. این زبان مشترکی است که اعضای طبقۀ حاکم روسیه با آن حرف میزنند و تفهیم و تفاهم میکنند. کار از این حرفها گذشته است که مثلاً ببینیم این بهترین آموزه برای رسیدن آنها به هدفشان است یا نه، و اصولاً مانع پیشرفت مادی یا آموزششان است یا محرک آن. بله، کار از این حرفها گذشته...
● متن کامل این بریده از کتاب را در صفحۀ اختصاصی مطلب بخوانید.
14 اسفند 1399
ذهن روسی در نظام شوروی
آیزایا برلین عادت داشت بگوید برخلاف اسمش نمیتواند پیشگویی کند. ولی برخی نوشتههایش کمتر از پیشگویی نیست، از جمله مقالۀ هفتم این کتاب: «دیالکتیک مصنوعی». مخلفات بسیار کتاب به کنار، ده مقاله بسیار خوب و خواندنی داریم، اما همین یک مقاله کافی است تا این اثر به طراز کتابهای خیلی خوب ارتقاء یابد.