برج و میدان

نویسنده: نیل فرگسن
مترجم: زهرا عالی
ناشر: نشر نو

شکست نهاییِ «اصلاحات کاتولیکی» در ناکام کردن «بین‌المللِ کالوَن» نتایج اقتصادی و سیاسیِ گسترده‌ای داشت. پیش از «اصلاحات دینی»، میان عملکرد اقتصادی شمال غرب اروپا و مثلاً چین یا امپراتوری عثمانی تفاوتِ نسبتاً اندکی وجود داشت. بعد از انقلابِ لوتر، ممالک پروتستان شروع کردند به نشان دادن علائمِ پویاییِ اقتصادیِ بیشتر. علت این امر چه بود؟ یک پاسخ این است که به‌رغم تمایل لوتر به تطهیر کلیسا «اصلاحات دینی» به بازتخصیص گستردۀ منابع از فعالیت‌های مذهبی به فعالیت‌های غیرمذهبی انجامید. دو سومِ صومعه‌ها در مناطق پروتستان‌مذهبِ آلمان تعطیل شدند، و زمین‌ها و سایر دارایی‌ها را حکام غیرمذهبی اغلب تصاحب کردند و به اتباع ثروتمند فروختند؛ همان چیزی که درانگلستان هم رخ داد. بخش فزاینده‌ای از دانشجویان از افکار مربوط به زندگی رهبانی دست کشیدند و توجه خود را معطوف به کارهای دنیوی‌تر کردند. کلیساسازی تقلیل یافت؛ ساختار غیرمذهبی تشدید شد. همان‌طور که به‌حق گفته شده است، «اصلاحات دینی» نتایجی کاملاً ناخواسته داشت، از این جهت که جنبشی مذهبی بود که موجبات غیرمذهبی شدن اروپا را فراهم آورد.
در همان حال، انقلابِ مربوط به چاپ و نشر که «اصلاحات دینی» را میسر کرده بود نیز نتایج ناخواستۀ خود را داشت. بین سال‌های 1450 و 1500، قیمت کتاب‌ها تا دو سوم پایین آمد، و از آن پس همچنان کاهش یافت. در سال 1383 هزینۀ این‌که کاتبی فقط یک کتاب دعا برای اسقفِ وست‌مینستر بنویسد معادل دستمزدِ 208 روز بود. در دهۀ 1640، به‌لطف صنعت چاپ، بیش از سیصد هزار تقویم پرطرفدار هر سال در انگلستان به فروش رفت، هر کدام تقریباً با 50-45 صفحه و فقط به‌قیمت دو پنی، در زمانه‌ای که دستمزد روزانۀ کارگر غیرماهر 5/11 پنی بود. به‌طور متوسط، قیمت واقعیِ کتاب در انگلستان در فاصلۀ اواخر قرن 15 و اواخر قرن 16 میلادی 90 درصد پایین آمد. چیزی وجود داشت بیش از فقط رونق کتاب. بین سال 1500 و 1600، شهرهایی که در آن‌ها در اواخر قرن پانزدهم میلادی ماشین چاپ مستقر شده بود دست‌کم 20 درصد (و شاید تا 80 درصد) سریع‌تر از شهرهایی رشد کردند که در این زمینه پیشگام نبودند. اشاعۀ چاپ و نشر بیانگر علتِ چیزی بین 18 تا 80 درصدِ رشد شهری در فاصلۀ سال‌های 1500 تا 1600 بود. تأثیر کتاب چاپ‌شده بر رفاه معادل 4 درصدِ درآمد در دهۀ 1540 و 10 درصدِ درآمد در نیمۀ قرن 17 بود، یعنی به‌طرز چشمگیری بیش از تأثیری که کامپیوتر‌های شخصی در زمانۀ ما بر رفاه دارند، و طبق برآوردها فقط 3 درصدِ درآمد در سال 2004 بوده است.

بیاید با خودمون صادق باشیم! از خودمون بپرسیم که از خوندن یک کتاب خوب چقدر مطلب گیرمون میاد؟ کل چیزی که بعد از مطالعۀ کامل یک کتاب خوب یاد می‌گیریم چقدره؟ به نظرم یک کف دست مطلب بیشتر نیست. یعنی، اگر دربارۀ اون کتاب از ما توضیح بخوان، بعیده بیشتر از یک صفحه حرفی برای گفتن داشته باشیم. پس، نتیجۀ یک کتاب خوب یک صفحه بیشتر نیست. خب، یک صفحۀ خوب از یک کتاب خیلی خوب از این که دیگه کمتر نیست. بنابراین نباید چنین صفحاتی رو دست‌کم بگیریم. ارزش یک صفحۀ خوب از یک کتاب خیلی خوب به اندازۀ یک کتابِ کامله. به همین دلیل، تصمیم گرفتیم که از این نوع صفحات شکار کنیم و بذاریم این‌جا. این جور صفحات به‌نوعی راه میان‌بر به حساب میان؛ زود و یک‌راست ما رو می‌رسونن به اصل مطلب. پس بفرمائید از این طرف!