اخلاق دین‌شناسی (پژوهشی در باب مبانی اخلاقی و معرفت‌شناسانۀ فقه)

نویسنده: ابوالقاسم فنایی
ناشر: نشر نگاه معاصر

مفاد متون دینی آمیزه‌ای است از دین «مطلق» یا «فراتاریخی» و دین «تطبیق‌شده» بر دنیای قدیم یا دین «تاریخی». دین مطلق و فراتاریخی آن است که در همۀ زمان‌ها و مکان‌ها و دنیاها می‌توان آن را پذیرفت و اجرا و محقق کرد، زیرا چنین دینی به حسب فرض با همۀ فرهنگ‌ها یا با قدر مشترک آن‌ها سازگار است، اما دین تاریخی محصولِ تطبیق آموزه‌های دین مطلق بر شرایط، و اوضاع و احوال تاریخی خاص است. دین تاریخی مختص همان دنیا و شرایطی است که بر آن تطبیق شده و در شرایط و دنیاهای متفاوت قابل التزام و اجرا و تحقق نیست. دین تاریخی در خارج از ظرف تاریخی خود افیون است. البته دین‌های تطبیق‌شده بر دنیاهای مختلف، که قرائت‌های مختلف از دینِ مطلق و فراتاریخی‌اند، مشترکاتی هم دارند، اما نقاط اشتراک و افتراق آن‌ها تابع نقاط اشتراک و افتراق دنیاها است. دنیای جدید به واسطۀ نقاط افتراق آن با دنیای قدیم است که دنیای جدید نامیده می‌شود.
این نکته را در قالب یک مثال می‌توان توضیح داد. فرض کنید در اثر رشد جمعیت در کرۀ زمین گروهی از انسان‌ها مجبور شوند به کرۀ دیگری، مانند مریخ، مهاجرت کرده و در آن‌جا زندگی کنند. به‌روشنی می‌توان ادعا کرد که قرائت زمینی از دین، که همان «دینِ تطبیق‌شده» بر شرایط کرۀ زمین است، صد درصد در آن‌جا قابل اجرا و پیروی نخواهد بود. در این صورت، دین‌شناسان و شریعت‌شناسان ناگزیرند قرائت تازه‌ای از دین عرضه کنند که برای ساکنان مریخ قابل التزام و پیروی باشد. یک تفاوت مهم این است که در کرۀ مریخ ماه وجود ندارد و لذا تمام آیات و روایاتی که در آن به ماه اشارتی رفته، باید ترجمۀ فرهنگی شود تا مریخیان بتوانند این آیات و روایات را درک کنند و تمام احکامی که مبتنی بر تقویم قمری و شمسی است باید به صورت دیگری درآید تا برای آنان قابل پیروی باشد. فی‌المثل سال مریخ، به جای 365 روز، 687 روز است و… حال اگر مُبَلّغانی از کرۀ زمین به مریخ بروند و بخواهند قرائت زمینی از دین را در میان ساکنان مریخ تبلیغ کنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اینان اگر بخواهند در کار خود توفیقی حاصل کنند، ناگزیرند ابتدا دین را از خصوصیات زمینی آن جدا کنند و سپس به رد فرع بر اصل و استنباط حکم فرع از اصول بپردازند.
اما نکته این است که تفاوت دنیای قدیمی که مسلمانان نخستین در آن می‌زیستند با دنیای جدیدی که ما اینک در آن ساکنیم بسیار عمیق‌تر از این است. این تفاوت بیشتر «درونی» است تا «بیرونی»؛ دنیای فیزیکی ما و گذشتگان، اگرچه تفاوت دارد، اما تفاوت ذهن، ذهنیت، فرهنگ و عقلانیت قدیمیان و جدیدیان، و نحوۀ نگرش‌شان به عالم و آدم، بسیار عمیق‌تر و اساسی‌تر و تعیین‌کننده‌تر است.

بیاید با خودمون صادق باشیم! از خودمون بپرسیم که از خوندن یک کتاب خوب چقدر مطلب گیرمون میاد؟ کل چیزی که بعد از مطالعۀ کامل یک کتاب خوب یاد می‌گیریم چقدره؟ به نظرم یک کف دست مطلب بیشتر نیست. یعنی، اگر دربارۀ اون کتاب از ما توضیح بخوان، بعیده بیشتر از یک صفحه حرفی برای گفتن داشته باشیم. پس، نتیجۀ یک کتاب خوب یک صفحه بیشتر نیست. خب، یک صفحۀ خوب از یک کتاب خیلی خوب از این که دیگه کمتر نیست. بنابراین نباید چنین صفحاتی رو دست‌کم بگیریم. ارزش یک صفحۀ خوب از یک کتاب خیلی خوب به اندازۀ یک کتابِ کامله. به همین دلیل، تصمیم گرفتیم که از این نوع صفحات شکار کنیم و بذاریم این‌جا. این جور صفحات به‌نوعی راه میان‌بر به حساب میان؛ زود و یک‌راست ما رو می‌رسونن به اصل مطلب. پس بفرمائید از این طرف!