راستش را بخواهید، دیگر کم‌کم داشتم از آلن دوباتن ناامید می‌شدم. او هم، مثل تولیدکنندگان آریایی، فیتیلۀ کیفیت کتاب‌هایش را به‌تدریج پایین کشید. کار به جایی رسید که چند دوجین آثار آبکی تولید کرد. قبلاً اصلاً این‌طور نبود، به‌ویژه اوائل کار. سال 1383 که «تسلی‌بخشی‌های فلسفه» را خواندم، شگفت‌زده شدم. بارها خواندمش و کیف کردم و توقعم از او بالا رفت. واقعاً شاهکار بود. هنوز هم هست. در آن دوران، و هنوز هم، غالباً برای تسلی دادن به افراد آن‌ها را از طریق وهم به عالم هپروت می‌برند: «دنیا همه‌ش زیباست و شما خیلی خوبید؛ بدانید چقدر خوبید تا خوشبخت شوید.» اما دوباتن خوانندگانش را تا خرخره غرق در واقعیت می‌کرد و حقیقت امور را نشانشان می‌داد:

«ببینید! واقعیت این شکلیه!»

و خواننده در ذهنش می‌گفت:

«جداً؟! پس این‌طوریاست؟ خیالم راحت شد.»

و سپس آرامشی عمیق و معقول ناشی از فهم درست واقعیت در دل آدم می‌نشست.

«تسلی‌بخشی‌های فلسفه» اولین کتابی بود که از او بترجمه شد، ولی دومین کتاب تألیفی اوست. اولین کتابش این بود: «پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند»؛ که همان سال هم به فارسی ترجمه شد، البته با حذف برخی قسمت‌ها. سانسور به‌قدری تابلو بود که تصمیم گرفتم بروم و متن اصلی را بببینم. حقیقتاً شاخ در آوردم! بدآموزی‌های خیلی خوبی داشت که در کمتر کتابی گیر می‌آیند. بگذریم!

کتاب‌های بعدی دوباتن چنگی به دل نمی‌زدند. اما این اواخر که مدرسۀ زندگی را راه انداخت و شروع کرد به تولید کتاب، دیگر حالم را به‌هم زد. او را فراموش کردم و دیگر کتاب‌هایش را جدی نگرفتم. اما «اخبار» را که خواندم دوباره شارژ شدم. ثابت شد که هر وقت همت کند و دقت به خرج دهد، می‌تواند کتابی جان‌دار بنویسد. این یکی هم به نظرم شاهکار است. عجیب این‌که دیدگاه دوباتن برخلاف تصورم بود.

من شخصاً از اخبار متنفرم و دلم می‌خواست که دوباتن در این کتاب رسماً به همۀ اخبار جهان فحش رکیک بدهد و مثل رولف دوبلی اعلام کند که اخبار خر است و به هیچ وجه پیگیر اخبار نباشید. اما برخلاف انتظارم، دوباتن اخبار را نفی نمی‌کند و برخورد منصفانه و بی‌طرفانه و خیلی معقولی دارد. با نگاهی سرد و دقیق آن‌ها را سبک و سنگین می‌کند. از نظر او اخبار به‌خودی‌خود بد نیستند، ولی روش ارائۀ اخبار باید همه‌جانبه اصلاح شود. او روش‌های خود را پیشنهاد می‌کند؛ که البته بعید است رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها آن‌ها را بپذیرند. حال که آن‌ها تن نمی‌دهند، این ما هستیم که باید از سازوکار معیوب و مخرب اخبار سر دربیاوریم تا فریبِ آگاهی‌بخشی کاذب آن‌ها را نخوریم.

کتاب با یک مقدمۀ عالی شروع می‌شود. هر فصل به یکی از انواع اخبار اختصاص دارد: اخبار سیاسی، اقتصادی، بین‌المللی، فاجعه‌ها، ماجراهای افراد مشهور، و مصرف‌گرایی. در پایان با یک نتیجه‌گیری خیلی خوب به پایان می‌رسد. اما چه پایانی؟! این کتاب تمام‌شدنی نیست. مسلماً یکی از آن کتاب‌هایی است که ارزش دارد بارها و بارها خوانده شود و هرازگاهی موردی به آن رجوع کنیم. چرا؟

امروزه همه چیز با هاله‌ای از اخبار پوشیده شده است. اخبار نگاه ما را به واقعیت تعیین می‌کنند و تغییر می‌دهند. بلکه اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم خود اخبار نگاه ما به واقعیت شده است. بله؛ اخبار یک نوع جهان‌بینی است. ما امروزه همه چیز را از دریچۀ اخبار می‌فهمیم و هر چیزی در قالب اخبار به خورد ما داده می‌شود. برای مثال، ما وضعیت اخلاقی و اقتصادی جامعه و جهان را از طریق اخبار و در قالب اخبار درک می‌کنیم و نه از طریق کتاب‌ها و در قالب‌ مقاله یا جستار علمی و پژوهشی. با توجه به این امر، اگر نسبتی درست و انتقادی با این واسطۀ امور نداشته باشیم، خیلی بعید است که فریب نخوریم.

به عبارت دیگر، امروزه همه چیز موضوع اخبار است و اخبار همه چیز را گزارش و تحلیل می‌کند. اما خود اخبار چه؟ خود اخبار نامرئی است. در این کتاب دوباتن بر این فضای نامرئی پرتوی قوی می‌افکند؛ یعنی خود اخبار تبدیل به موضوع بررسی شده‌اند و گزارشی از سازوکار آن‌ها ارائه می‌شود و چندوچون‌شان مورد تجزیه و تحلیل فلسفی قرار می‌گیرد. به همین دلیل، این کتاب هم برای کسانی است که به سراغ اخبار می‌روند و هم برای کسانی که اخبار به سراغ آن‌ها می‌آید. همچنین برای خبرگزاری‌ها و دیگر خبرسازان و خبرپراکنان هم هست. خلاصه این‌که هر کسی به هر نحوی با اخبار سروکار دارد و هر نسبتی با آن داشته باشد، از خواندن این کتاب چیزهای خوب بسیاری می‌آموزد.

البته ارزش و اهمیت این کتاب فراتر از چیزی است که در ابتدا به ذهن خواننده می‌رسد. طبیعتاً عنوان کتاب ذهن ما را به سوی اخبار شبانگاهی و همانند آن می‌کشد. ولی این دلالت بسیار محدود است. چراکه اخبار منحصر به وعده‌های خبری تلویزیون نیست. مفهوم خبر را می‌توان به همه چیز تعمیم داد و لذا می‌توان گفت که همه چیز خبر است. به همین دلیل مباحث این کتاب در زمینه‌های دیگر نیز کاربرد دارد. این کتاب، اگر با دقت خوانده شود، یک فلسفۀ زندگی است. پس ارزش کتاب منحصر به این نیست که بینشی دقیق و انتقادی به ما می‌دهد دربارۀ چیزی به اسم اخبار که از رسانه‌ها منتشر می‌شود. فراتر از این، مطالب کتاب را می‌توان را در هر زمینه‌ای به کار گرفت. برای نمونه، حتی اخبار روزمره‌ای که از اقوام و دوستان و اطرافیان هم به ما می‌رسد، مصداق حرف‌های دوباتن است. بله؛ می‌توانم ادعا کنم که مباحث این کتاب نوعی هرمنوتیک است که حتی این قابلیت را دارند که دربارۀ بررسی انتقادی کتاب‌ها نیز استفاده شوند.

بی‌جهت نیست که ترجمه‌های دیگری از این کتاب هم به بازار آمده است. چندتا را دیده و با هم مقایسه کرده‌ام. باید عرض کنم که ترجمۀ خانم تقدیسی بی‌بروبگرد یک سروگردن از بقیه بهتر است. یکی‌شان که اصلاً خوب نیست. این هم یک خبر! در آخر یک چیکه از کتاب را هم برایتان می‌گذارم:

«به اعتقاد هگل جوامع زمانی مدرن شدند که اخبار، به عنوان منبع اصلی ارشاد و معیار اقتدار، جانشین دین شد. امروزه اخبار در جوامع پیشرفته جایگاه قدرتمندی حداقل معادل با جایگاه اعتقادات مذهبی پیدا کرده است. گزارش‌های خبری با دقتی غیرعادی ساعات مهم زندگی مردم را پُر می‌کنند: عبادت صبحگاهی به خبر صبحگاهی تغییر ماهیت داده است، و عبادات شامگاهی به اخبار شبانگاهی و اخبار بیست‌وسی [اخبار بیست‌وسی را از خودم درآوردم و اضافه کردم!]. ولی اخبار فقط جدول زما‌نبندی شبه‌دینی را دنبال نمی‌کند. بلکه از ما می‌خواهد همان احترامی را برایش قایل باشیم که زمانی برای اعتقاداتمان قایل بودیم. در اخبار هم باید امیدوار به دریافت وحی، تشخیص خوب از بد، درک رنج و دردهای بشری، و شناخت منطق آشکارشوندۀ هستی باشیم. و در این‌جا هم اگر از شرکت در مناسک سر باز بزنیم به بدعت‌گذاری متهم می‌شویم.»

اخبار (راهنمای کاربر)

نویسنده: آلن دوباتن

مترجم: مریم تقدیسی

ناشر: انتشارات ققنوس