نظر به درد دیگران
نویسنده: سوزان سانتاگ
مترجم: احسان کیانیخواه
ناشر: نشر گمان
ما جلوی صفحههایی کوچک – تلویزیون، رایانه و لپتاپ – نشستهایم و میتوانیم تصاویر و گزارشهای گزندهای از فجایع را در سرتاسر دنیا از نظر بگذرانیم. انگار تعدادِ این دست اخبار خیلی بیشتر از پیش شده. اما این احتمالاً توهمی بیش نیست. چون فقط دامنۀ انتشارِ این اخبار است که به «همه جا» رسیده. و رنجهای مردمِ بعضی از نقاط دنیا برای بیننده از کششِ ذاتی بیشتری برخوردارند تا رنجهای مردمانی دیگر. پخش و انتشارِ اخبار مربوط به جنگ در سرتاسرِ دنیا به این معنا نیست که قدرتِ تأمل مخاطبان دربارۀ رنجهای مردمانِ سرزمینهای دور بسیار بیشتر شده. در یک زندگیِ مدرن – در این سبکِ زندگی که انبوهی از چیزها میخواهند توجهمان را به خود جلب کنند – رو گرداندن از تصاویری که حالمان را بد میکنند گویی دیگر امری عادی شده است. اگر رسانههای خبری زمانِ بیشتری را به جزئیاتِ درد و رنجهای انسانیِ ناشی از جنگ و دیگر رذالتهای بشری اختصاص میدادند، عدۀ بیشتری شبکههای تلویزیونیشان را عوض میکردند. اما کمتر شدنِ واکنش مردم به درد و رنج احتمالاً صحت ندارد.
اینکه هنوز کاملاً دگرگون نشدهایم و میتوانیم رو برگردانیم، برویم صفحۀ بعدی یا شبکه را عوض کنیم، ارزشِ اخلاقیِ هجومِ تصاویر بر ما را زیر سؤال نمیبرد. اگر با دیدن این تصاویر جانمان نمیسوزد و به حد کافی رنج نمیکشیم، عیب نیست. عکس هم بنا نیست ناآگاهیِ ما را دربارۀ پیشینه و علل درد و رنجی که رویش دست گذاشتهایم و به قاب کشیده اصلاح کند. این تصاویر تنها قادرند بیننده را به توجه، به تأمل، و به آموختن دعوت کنند، و ما را به بررسیِ توجیهاتی بکشانند که قدرتهای مسلط برای این دست رنجهای گسترده بیان میکنند. مسبب آنچه تصویر نشانش داده کیست؟ چه کسی مسئول اینهاست؟ آیا قابلِ توجیهند؟ آیا راه دیگری نبود؟ آیا وضعیتی بوده که ما تا به حال پذیرفته باشیم و حالا باید آن را زیر سؤال ببریم؟ اینها همه هست، بهعلاوۀ اینکه انزجارِ اخلاقی هم مثل همدردی لزوماً با واکنش واحدی توأم نیست.
حسِ درماندگی و خشم از اینکه نمیشود برای آنچه تصاویر نشان می دهند کاری کرد، گاهی به شکل اتهامی درمیآید که یا شیوۀ نگاه به این تصاویر را نامناسب میداند و یا نحوۀ انتشارِ آنها را نادرست قلمداد میکند – مثلاً قرار گرفتنِ این تصاویر در کنار تبلیغاتِ تجاریِ کرمهای نرمکننده، داروهای آرامبخش و یا خودروهای صحرانورد، که کم هم اتفاق نمیافتد. اگر دربارۀ آنچه در تصاویر نشان داده شده کاری از دستمان برمیآمد، شاید آن وقت تا این حد به آن تصاویر دیگر اهمیت نمیدادیم.
سردبیر
سردبیر ماهدبوک
این بریده ازین کتاب، اتخاب خیلی خوبی است برای ماجراهای سرهنگ که الان همه دنبال میکنیم. اینکه از میان قتلهایی که کرده، آخری که مقتول کارگردان بوده موردتوجه واقع شده و دردسرش شده. اینکه در بررسی رصدی صفحاتِ پربازدید، دنبال کردن فجایع و قتلهای سرهنگ، به اندازهی فلان کلیپ نابهنجار، بازخورد و بیننده داشته و ….