به مناسبت 18 فروردین اولین سالروز درگذشت استاد رضا بابایی
هیچوقت استاد رضا بابایی (1343-1399) را حضوری ندیدم. با این حال، او را خوب میشناختم. از جیکوپیک حرفهایش خبر داشتم؛ چون نوشتههایش را مثل اخبار دنبال میکردم و همه را میخواندم؛ هر کدام چندبار.
عضو کانالش بودم و هر روز خداخدا میکردم یادداشتی، ولو دو سطر، بگذارد. منتظر نمیماندم که کانالش با یادداشتی جدید بالای ستون تلگرام قرار بگیرد. میترسیدم با تأخیری که در سر زدن به تلگرام دارم، در همان فاصله، دیگر کانالها و گروهها که مرتب از سروکول هم بالا میروند، روی آن تلنبار شوند و آن را درست نبینم. کانالش هم مثل خودش بود؛ ساده و بیپیرایه. نه تصویری خاص داشت و نه عنوانی خفن. به همین دلیل کانال «یادداشتها» را پین کرده بودم. چسبانده بودم بر پیشانی تلگرام. در رأس هر نوشتهای. همچون خود او.
در زمانهای که بسیاری – حوزوی و دانشگاهی، مدرن و سنتی – روشنفکری دینی را میکوبیدند، صریح و محکم از آن دفاع میکرد. هیچ ابایی هم نداشت که او را روشنفکر دینی بنامند. دغدغهاش عقلانیت و دینداری بود یا دینداری عاقلانه؛ همان چیزی که از عنوان آخرین اثرش استنباط میشد. قصدم آه و ناله و دلتنگی نیست. او نیازی دارد. برای ما هم مفید نیست. قصدم تذکر مطلبی است برای استفاده از میراثی که به جا گذاشت.
رضا بابایی بهترین نویسندهای است که میشناختم. هیچکس را نمیشناسم که درستتر، دقیقتر و خوبتر از او بنویسد. آنقدر نوشتههایش خوب تراش خورده بود که – اجازه دهید صادقانه اعتراف کنم – آنها را مهندسی معکوس میکردم. بند از بند جملاتش باز میکردم. حتی واژههایش را نیز میکندم. دل و رودۀ متنهایش را بیرون میکشیدم و روی میز میریختم و آنها را کالبدشکافی میکردم.
در این زمانه که زبان فارسی با نوشتههای سست و سخیف تباه شده، وی رنگ و جلایی به این زبان داد و باعث شد نفسی تازه کند. نهفقط با عمل، بلکه از جهت نظری هم خدمتی بزرگ انجام داد. کتاب «بهتر بنویسیم» شاهکار است؛ اثری جامع که انسان را از دهها کتاب بینیاز میکند. این کتاب مثل کلاس نویسندگی میماند که فوتوفن کار را بهخوبی آموزش میدهد. البته کارگاه عملی نویسندگی هم به یادگار گذاشته است: کتاب «یادداشتها و گفتارههای خارج از نوبت». اگر کسی این دو کتاب را با دقت بخواند، در نویسندگی چند مرحله بالا میرود. کسانی که به نوشتن علاقه دارند، این دو کتاب را قدر بدانند که نظیر ندارند.
به طور کلی یادداشتهایی که از خود باقی گذاشته از هر جهت بیش از چند مجله و کتاب ارزش دارند؛ گو اینکه از جهت حجم نیز به همان مقدار میرسند. کاش یکی از ناشران وظیفهشناس بلندهمتی به خرج دهد و یادداشتهای او را در قالب کتاب منتشر کند. هم پاداش مادی دارد و هم اجر معنوی.
آن استاد مایۀ امید بود و هست. او نشان داد که میتوان بدون هیچ جایگاه حوزوی و مدارک دانشگاهی مدارج معرفتی را طی کرد و حرکت عمودی داشت. او نویسنده و متفکر و فرهیختهای بود که روی پای خودش ایستاده بود. در این سرزمین فقر و قفر، بدون مایه و سرمایه و پشتوانه، تنهایی بالید و بالا رفت و بر دیگران سایه و ثمره انداخت و هنوز هم آثارش هست. خدایش بیامرزد!
سردبیر
سردبیر ماهدبوک
متشکر از یادداشت خوب تون. با تمام اختلافنظرها در محتوا، یک ویژگی یادداشتهای ایشون خالی از حشو و زواید بودنشونه. ازین جهت هم شاخص بودند. خدایشان بیامرزاد.